‍.. 🌷 «آنک نام گل» رمانی ماندگار از. فیلسوف معاصر ایتالیا: اومبرتو اکو🌷

‍ #فلسفه

🌷"آنک نام گل" رمانی ماندگار از
فیلسوف معاصر ایتالیا: اومبرتو اکو🌷

در آغاز قرن چهاردهم میلادی کلیسای کاتولیک که به دلیل همراهی و همکاری با پادشاهان و حکّام اروپایی، قدرتی فراگیر پیدا کرده بود به مرکزیّت یکّه تاز در فعّالیّتهای اقتصادی بدل شده بود ..!

پیرو این موضوع، سردمداران کلیسای کاتولیک جزو توانگر‌ترین مردمان روزگار خود بودند. پاپ ؛ اُسقفها و کاردینال‌ها، املاک و دارایی‌های افسانه‌ای و پایان ناپذیری به‌هم زده بودند و هرکدام در بخشی و حوزه‌ای، امپراتوریِ اقتصادیِ خودشان را داشتند .

از آنجایی که در هر دوره‌ای در کنار افراد سود‌جو و زیاده‌خواه؛ همیشه افرادی هم پیدا می‌شوند که دلسوزتر و به اصل وفادارتر باشند گروهی از اهالی کلیسای کاتولیک( کشیشان و اُسقفها ) به مقاومت در برابر این رَویه پرداخته و فرقه‌ای تشکیل دادند که به نام فراتیچلی شهره شد.
پایه‌ی باورهای فراتیچلی‌ها بر زندگی با فقر استوار بود. این گروه با اشاره به زندگی مسیح و حواری‌هایش که همه‌اش در فقر گذشت ؛ فقر را تنها راه رستگاری انسان می‌شناختند.

در واقع حقّ با آنها بود
مسیح در طول زندگی عادی‌اش نجّار فقیری بود و پس از به دست گرفتن هدایت مردم هیچ کاری حتّی برای امرار معاش هم نکرد چه رسد به تلاش برای گردآوری ثروت.

با استناد به زندگی مسیح اگر بخواهیم داوری کنیم فراتیچلی‌ها بسیار به اصل مهم مسیحیّت نزدیک‌تر بودند تا بزرگان کلیسای کاتولیک.

به هر حال فراتیچلی‌ها مبارزه‌ی خاصّی با واتیکان نداشتند؛ فقط افکارشان را گسترش می‌دادند .
از آنجایی که ایجاد هر کوه ثروتی به قیمت به وجود آمدن درّه‌های عمیق فقر خواهد بود؛ ثروت بی‌حسابِ کلیسا، فقرِ شدید مردم را به دنبال داشت، پس بسیار عادی و قابل پیش بینی بود که مردم به فراتیچلی‌ها گرایش نشان بدهند.

کلیسای زَر پرست که با افزایش محبوبیّت فراتیچلی‌ها، مشروعیّت خود را زیر علامت سؤال می‌دید خیلی زود واکنش نشان داد.
حتی پاپ سلستین پنجم که فردی سالم و یک مسیحی معتقد بود پس از گذشت زمانی کمتر از یکسال زیر فشار زیاد کانون‌های قدرت استعفا داد.

پاپ بعدی جان بیست ‌و دوّم بود که خود از گروه سرمایه‌داران بود، این پاپ به سادگی فتوا داد:
ترویج فقر و زندگی ساده از مظاهر کفر و الحاد و برگشتن از آرمانهای مسیح است .!

زمینه فراهم شد؛ همه‌ی فراتیچلی‌ها دستگیر شدند و هر کدام حاضر نشدند باورهایشان را نفی کرده و از فرقه‌ی فراتیچلی خارج شوند با آتش، تطهیر شدند .

پاپ شادمانه برای نگهداری از ثروت خود و هم فکرانش گروه بیشماری را در آتش سوزاند. گروهی که تنها جُرمشان ترویج شیوه‌ی زندگی پیامبر و پیشوایشان بود.

سرنوشت فراتیچلی‌ها منحصر به فرد نیست؛ در تمام طول تاریخ هر کس که خواسته بر علیه ظلم و بی‌عدالتیِ گروه حاکم(مذهبی یا غیر مذهبی) کاری انجام دهد بلافاصله تطهیر شده است..!
یا با آتش؛ یا با شمشیر؛ یا با گیوتین و یا با هر وسیله‌ی نظافت(تطهیر) دیگری؛
به هرحال اصل تطهیر مهم است، ابزارش اهمّیّت چندانی ندارد.
🌷🌷🌷

رمانِ "آنک نام گل"، سرگذشت شماری از دسته‌ی پدران مقدّس را بیان می‌کند که خود را واسطه‌ی حقّ و خلق قلمداد می‌کردند. کسانی که خود را به دروغ پدر و برادر دیگران می‌خواندند، ولی به سادگی برادرها را می‌کشتند و داغ فرزندان را بر دل پدرها می‌گذاشتند. تیره روان‌هایی که خود را مردان خدا می‌شمردند ولی فرمان‌برداران مجسّم ابلیس بودند. آنک نام گل، سخن از ترک‌تازی جماعتی به میان می‌آورد که در پیِ کسب لذّت و قدرت و به پیروی از هوا و هوس‌های نفسانی، خون و آتش به پا کردند، خرافه و تعصّب را مشوّق شدند، همه‌کس و هم‌چیز را به تباهی کشاندند و چنان در طریق ضلالت و گمراهی پیش رفتند که اندیشمندان را به قیام واداشتند تا با الهام از یادمان‌های دیرینه‌ی سال‌ها و تحت تاثیر فرهنگ و تمدّن زاییده‌ی ادیانی چون اسلام، عهد و زمان خود را به دوره‌ی نوزایی بدل کنند و قدرت از کف پیشوایان ریاکار بازستانند.

#اومبرتو_اکو
آنک نام گُل
ترجمه: رضا علیزاده

@taft_Iran