کانالی برای تاریخ، تفکر و تمدن
💢فلسفه سیاسی فارابی و جمهوری اسلامی (بخش اول).. ✍یادداشتی از حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم
💢فلسفه سیاسی فارابی و جمهوری اسلامی (بخش اول)
✍یادداشتی از حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم
✅فارابی برای فقیه مجموعهای از دانشها را برمیشمارد و بر پایه این دانشهاست که فقیه میتواند در راستای مقاصدی که پیامبر داشته، احکام متناسب را در شرایط زمانی و مکانی خودش استنباط کند.
💠متن زیر یادداشتی است که توسط حجتالاسلام دکتر احمدرضا یزدانیمقدم عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نوشته شده است؛
🔻اندیشه فارابی میراث مشترک بشری
🔸دستاورد اندیشمندانی مانند فارابی میراث مشترک بشری است و میتواند به طرح پرسشهای جدید و یا تلاش برای یافتن پاسخهای جدید و یا پردازش دیدگاههای جدید در اندیشه سیاسی بیانجامد (پارخ؛ «نظریهپردازی در مورد نظریه سیاسی»،ص ۴۰۸ و ۴۰۹). بهره گرفتن از فلسفه سیاسی فارابی برای ایران امروز یک ضرورت است. در این گفتار پرسش این است که: فلسفه سیاسی فارابی برای ایران امروز ما و برای نظام جمهوری اسلامی چه دستاورد و یا فایدهای دارد؟
🔻وحی و پیامبری محور فلسفه سیاسی فارابی
🔸محور فلسفه سیاسی فارابی، چنانکه در مبادی آرا اهل المدینة الفاضلة آمده است، موضوع وحی و پیامبری است. در تبیین فارابی از موضوع وحی و پیامبری سیره پیامبر خاتم (ص) نقش پُررنگی دارد. جهانشناسی و انسانشناسی فارابی هم در همین رابطه قابل بازخوانی است. در وحی، حقیقت انسان که ناطقه نظری اوست با فرا رفتن از درگیریهای متخیله با دادههای حواس و…، و اشراف بر متخیله؛ با عقل فعال ارتباط مییابد یا با او یکی میشود. در این یگانگی پیامبر با عقل فعال؛ نفس قدسی نبوی، فیض الهی را دفعة واحدة و بدون ترتیب قیاسی پذیرا میشود.
🔸به تعبیر ابنسینا کمالی در پیامبر تحقق پیدا میکند. یک کمال وجودی که لازمه آن دریافت معلومات و معقولات بهصورت عقل بسیط است که بهتدریج، با رویدادها و حوادث و اتفاقات، تبدیل به عقل تفصیلی میشود. در چنان مقامی، که مقام مجردات است، کلام بیمعناست زیرا کلام برای انتقال مافی الضمیر خود به دیگری است و زمانی که دو ضمیر یگانه میشوند انتقال مافی الضمیر بهواسطه کلام معنا ندارد.
🔻روش فلسفه سیاسی فارابی
🔸چنانکه از گفتار فارابی برمیآید او درصدد ارائه اصول و مبانی است و دیدگاههای خود را بهصورت ایدهآل تایپ (Ideal Type) عرضه میدارد و خود توجه دارد که آن صورت کامل و نهایی در جهان واقع چندان امکانپذیر نیست. ازاینرو است که از حاکم فاضل به شورای فاضلان و یا حتی حاکم سنت و شورای حاکمان سنت منتقل میشود و این امر نشانه واقعگرایی و عملگرایی فارابی است.
🔸بهعلاوه گفتار فارابی درباره توجه به مقاصد فیلسوف و تفسیر آن برای شرایط متحول و متغیر و جدید این اجازه را به ما میدهد که با توجه به مقاصد فارابی؛ گفتار و سامان فلسفه سیاسی او را، با توجه به شرایطی که در آن هستیم، تفسیر کنیم. بر این پایه، ضرورت فلسفه نظری، برای ریاست مدینه فاضله، برای آن است که اداره مدینه فاضله مسبوق به یک چارچوب فلسفه نظری بوده و برای انسان و اجتماع و جهان یک مبدأ و منتهایی بشناسد و بر پایه تفسیری که از سعادت دنیوی یا اخروی انسان دارد برای زندگی کنونی او برنامهریزی کند.
🔸برای اداره مدینه فاضله علاوه بر فلسفه نظری، نیازمند فلسفه عملی هستیم تا آن اصول و آرمانهای کلی عقلی عملی که میخواهیم آنها را تحققبخشیم را روشن سازد و تعاریف و چگونگی آنها را به دست دهد. اگر جامعه راجع به یک چارچوب فلسفی نظری و عملی باشد این بخش از تصویر کلی مدینه فاضله را میتوانیم پرشده به شمار آوریم.ازاینروست که فارابی ملت فاضله و ریاست سنت را جانشین فلسفه و فیلسوف قرار میدهد. در مرتبه بعد هم نیازمند تعقل و فضیلت فکری هستیم تا بر پایه تجربه و مشاهده بتوانیم آرمانهای کلی عقلی را با شرایطی که در آن قرار داریم تطبیق کرده و بهتناسب این شرایط برنامه عملی جزئی ارائه کنیم.
#ادامه_دارد...
ا—------------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami