💢بعثت، شکوفایی انسان کامل.. ✍دکتر حسن شهیدی.. 🔻خورشید هدایت از مشرق حرا طلوع کرد …

💢بعثت، شکوفایی انسان کامل

✍دکتر حسن شهیدی

🔻خورشید هدایت از مشرق حرا طلوع کرد...

🔸یتیم مکه، پدر معنوی بشریت شد و آن که به مکتب نرفت و خط ننوشت، استاد همه عالمیان شد. از بیابان تفدیده جزیرة العرب سر برآورد و کام تشنگان ایمان و معرفت را سیراب کرد. خدایش به «خُلق عظیم» و «مَقام محمود» و «اُسوه حسنه» بِستود.

🔸هم‌او که «رَحمةٌ لِلعالمین» بود و با نرمی و خوش‌خُویی، جماعت جاهل و سنگدل عرب را مجذوب خود نمود. ملت مُتشتّت عرب را متحد کرد، آن جماعتی که روزگار از طریق خونریزی و غارت می‌گذرانده و جز خشونت و قساوت چیزی نمی‌شناختند.

🔸با شهامتی بی‌نظیر به جنگ سُننِ جاهلی رفت و بُت‌های شرک و جهالت بشکست. بلاغت قرآنش، رونق از فصاحت شعر عرب بربود و حِکمت و دِرایتش، سیاست و کیاست فُحول قبایل را از سکه انداخت.

🔸تواضعی چون بردگان و خاک‌نشینان داشت، اما جلال و جبروتش بر دل خدایگان رعب می‌افکند. فروغ جاودانه‌اش در روزگار تاریک جاهلیت بدرخشید. با رخسار برافروخته، آتش به خرمن جان‌ها زد و دل‌ها را مجذوب جمال مُلکی و مَلکوتی خود نمود.

🔸حسنش به اتفاق ملاحت جهان گرفت، و البته آن چه دل‌ها را برمی‌آشفت و می‌ربود، لطف طبع و خوبی اخلاقش بود. در شب معراج سرمست از نشوه لقاء الله و مشغول سیر فی‌الحق بالحق بود؛ اما به زمین بازآمد و با سیر فی‌الخلق بالحق، مامور شد تا خلایق را به همان راهی که خود رفته بود هدایت کند.

🔸در میان خلق بود، اما دل به جای دیگری نهاده بود. صاحبدل «لا یَنامُ قلبی» و مهمان «أبیت عند ربی» بود، لذا تاب این خاکدان نداشت و بسان حاضر غایبی بود که چون دلش از زرق و برق دنیا می‌گرفت، ندای «أرحنا یا بلال» سرمی‌داد. بشری بود به شکل و شمایل سایر انسان‌ها، اما بهره‌مند از فیض وحی بود. راهی به آسمان گشوده بود و با ملکوتیان سر و سرّی داشت.

🔸در حرا با دلدار راز می‌گفت و رازها می‌شنید. تا این که در روز مبعث آهنگ «اِقرأ» بر گوش جانش نواخته شد. از کوه فرود آمد... در میان جماعت از خدا بی‌خبر، حرف از خدا زد و در میان مشرکان و بُت‌پرستان نوای توحید سرداد. خیلی از جمعیت جذب دعوتش شدند و دل به آیینش دادند، اما جماعتی بر او شوریدند؛ زیرا مُحمّد آمده بود تا دکان ظلم و تزویرشان بشکند و بت‌هایشان را به زیر افکند.

🔸به حکم «فَاستقم کما اُمرت» پایداری کرد و بر جفای دشمن شکیبایی نمود و خون دل‌ها خورد. شاعر و ساحر و مجنونش نامیدند و عاقبت چون از منطق بازماندند به جنگ و شمشیر روی کردند. با این همه از پای نایستاد و از بار سنگین نبوت شانه خالی نکرد.

🔸بنیان حکومت را در مدینه پی‌نهاد و احکام شریعت را اجرا نمود. تلاش وافری کرد تا فرهنگ جاهلی را دگرگون کند. کینه و جنگ را به اخوت و صلح مبدل کرد. دادگری را جایگزین ستم کرد و حقوق را بر جایگاه رفیع خود برنشاند. حتی در واپسین ایام حیات، مردم را فراخواند و از آنان خواست تا اگر از آنان دِینی بر عهده دارد، ادا کند.

🔸کرامت انسان و به‌ویژه زنان را احیا کرد. آن اعراب سنگدلی که از شنیدن مولود دختر بر می‌آشفتند و نوزادان را زنده به گور می‌کردند، اینک شاهد عطای کوثر به پیامبرش بودند. او پسری ندارد که نسلش را حفظ کند و اینک بر خلاف رسم و سنت جاهلی، نوادگان و دنبالگان پاکش از دختری هستند که به غایت تکریمش می‌کرد و امِ ابیهایش می‌خواند.

🔸آری ماه مُحمّد در ظلمت دهر برتافت، سروِ قامتش در میان دلبران برخاست، گیسوی مشکینش سلسله دام عشاق شد، به ناوک چشمان، دل عارفان خون کرد و عاقبت و تا ابد، تشنگان و دلدادگان را از جام عشق مُحمّدی، سیراب و مست کرد....


🔹اسعدالله ایامکم 🌹🌺🍀🌸💐

ا--------------------------------------ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami