میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (). رویکرد فلسفی میشل فوکو؛ دلیل علاقۀ او به انقلاب اسلامی.. ✍: محمود خاتمی

میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_دوم)
رویکرد فلسفی میشل فوکو؛ دلیل علاقۀ او به انقلاب اسلامی

✍ #نوشتۀ: محمود خاتمی
🔻#ترجمۀ محمد ملاعباسی

🔸#مقدمه
میشل فوکو (۱۹۲۶-۱۹۸۴) یکی از فیلسوفان بزرگ زمانۀ ما بود که بر روی گزارش‌های روزنامه‌ایِ جالب توجهش دربارۀ انقلاب اسلامی ایران، بحث و جدل فراوان شده است. به هر حال، قرائتِ او از انقلاب ۱۹۷۸ و تأثیری که این انقلاب بر اندیشۀ او داشته است را به چندین شیوه تفسیر کرده‌اند. هدف این نوشتۀ کوتاه، روشن کردن این مسئله است که علاقۀ فوکو به انقلاب ایران، اساساً ریشه در رویکرد فلسفی او به غرب دارد (و نتیجتاً [تحلیلی] غربی باقی می‌ماند). در این سیاق، به استراتژی اصلی قرائت‌های او از انقلاب ایران رجوع خواهم کرد. بخشی از ادعایم در اینجا این است که انقلاب اسلامی ایران، استراتژی فوکو در رابطۀ دانش-قدرت را متأثر کرد، چرا که انقلاب اسلامی ایران، فوکو را در دوران معاصر با ظهور دین، به مثابۀ یک نیروی سیاسی آشکار مواجه نمود. در این سیاق، به کار شرق‌شناسان فرانسوی، لویی ماسینیون و هانری کربن باز می‌گردم تا ایدۀ نوظهورِ ایران را که به دنبال آن، قرائتی خاص از اسلام ایجاد می‌شود، آفتابی کنم. چنین قرائتی، از این ایده پشتیبانی می‌کند که در مجموع معضله‌های فوکو دربارۀ دین، [دین] را به مثابۀ امری سیاسی در نظر می‌گیرد.

🔸دربارۀ دین و انقلاب
فوکو انقلاب ایران را در سیاقِ دیدگاه اصلی خود بررسی می‌کند، چشم‌اندازی که از استراتژی او برای مرکززُدایی از سوژه، و تحقیق دربارۀ روابط دانش-قدرت، برآمده است. علاوه بر این، انتقاد او از دین هم مورد توجه بوده است، او تلاش می‌کند تا دین را با فرهنگ ادغام کند، و جنبۀ استعلایی دین را به نفع حضور همه‌جایی دین، کنار بزند؛ او می‌کوشد تا بدن و جنسیت را برای به روی زمین آوردنِ باورها، پررنگ و مهم جلوه دهد، تا بتواند میکروسیاست‌های سخن‌گویی یا سکوت دینی را نشان دهد، و [از سوی دیگر] تکنولوژیِ انتظام‌بخشی و حکومت‌گری دینی بر نفس را روشن سازد. از این منظر، در دهۀ ۱۹۷۰، فوکو کوشید تا مفهوم «معنویت سیاسی» را شرح و بسط دهد، مفهومی که از آن «جنبه‌ای فراموش‌شده» از فرهنگ غربی را مدنظر داشت. به اعتقاد او، [در فرهنگ غرب] «پرسشی که دربارۀ رابطۀ میان دین و سیاست، میان عرفان و قدرت، میان جهان معنوی و مادی، بی‌وقفه تکرار می‌شد، ناپدید می‌شود». او خصوصاً دل‌مشغول مسیحیت بود و می‌پرسید چگونه مسیحیت «شکل‌های استیلا» را با بسط و گسترش «روابط قدرتِ جدید» ایجاد می‌کند؟...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/images/docs/files/000000/nf00000935-1.pdf

ا------------------------------ا
@tamadone_novine_islami