کانالی برای تاریخ، تفکر و تمدن
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ ().. انقلابی با دستان خالی. ترجمۀ فصل ۱۹ از کتاب زندگینامه میشل فوکو
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_سوم)
انقلابی با دستان خالی
ترجمۀ فصل ۱۹ از کتاب زندگینامه میشل فوکو
✍#نوشتۀ: دیدیه اریبون
🔻#ترجمۀ: حسین درخشان
🔸#مقدمه
هنگامی که آیتالله خمینی پاریس را در اول فوریۀ ۱۹۷۸ ترک کرد، فوکو در فرودگاه حاضر بود تا در جریان واقعهای که تاثیری واقعاً جهانی میداشت باشد. در ۱۳ فوریه مقالهای جدید برای کوریهره فرستاد. شاه رفته بود و آیتالله خمینی هم به ایران بازگشته بود. میلیونها ایرانی خیابانی را که از فرودگاه به مرکز تهران میرسید پر کرده بودند، میلیونها زن و مردی که فریاد میزدند «خمینی، خوش آمدی». فوکو دربارۀ آینده تعمق کرده بود. او پیشتر در مقالهای نوشته بود: «من بلد نیستم تاریخ آینده را بنویسم. من یک پیشبین ناشی گذشتهام. اما دوست دارم چیزها را در حین رخ دادنشان بفهمم. چرا که این روزها هیچ چیز پایانیافته نیست، و تاسها همچنان چرخ میخورند. این ممکن است کار یک «روزنامهنگار» باشد، ولی من تنها یک مبتدی هستم.»
🔸در هواپیما میشل فوکو و تیری ولتزل دلشوره گرفته بودند. چه چیزی در بدو ورود به تهران در انتظارشان خواهد بود؟ این سفر تنها چند روز پس از «جمعۀ سیاه» (۱۷ شهریویر ۱۳۵۷) رخ میداد که طی آن ارتش شاه به جمعیت تظاهرکننده شلیک کرده بود. تقریباً چهارهزار نفر کشته شده بودند. تمام دنیا از این قتل عام شگفتزده و خشمگین بود. «لیگ حقوق بشر»، اتحادیههای صنفی و احزاب چپ تظاهراتی اعتراضی را برنامهریزی کرده بودند.
🔸فوکو در قالب یک پروژۀ ژورنالیستی به ایران میرفت. در سال ۱۹۷۷ سردبیر روزنامۀ ایتالیایی «کوریهره دلاسرا» از فوکو خواسته بود تا برایش یک ستون ثابت بنویسد. ولی فوکو تمایلی به نوشتن مقالههای فلسفی یا فرهنگی برای این ستون نداشت. به جای آن پیشنهاد کرده بود که نوعی گزارش حقیقتجویانه از نزدیک و از سرصحنه بنویسد. آیا این پیشنهاد بخاطر اجابت خواستۀ روزنامه بود یا به نظر برخی صرفاً بهانهای برای فرار از پاریس در پی به زعم خود او عدم موفقیت کتاب «اراده برای دانستن؟» در هر صورت «کوریهره دلاسرا» پیشنهاد او را قبول کرد.
🔹ادامه این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
http://tarjomaan.com/neveshtar/7171/
ا------------------------------ا
@tamadone_novine_islami