📙 «عشق در مدار صفر درجه».. در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد. عشق پیدا شد و‌آتش به همه عالم زد …

📙«عشق در مدارِ صفر درجه»

در ازل پرتو ِحُسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و‌آتش به همه عالم زد...

#عشق این اندوه ِ سراسر انتظار در هزاره های بیخواب ِ بی قرار ..
قلب به سینه میکوبد ، نفس به شماره می افتد عقل و هوش از سر میپرد و جان هزار پاره میشود ؛ این وصفِ حالِ عاشق است وقتی در مدار ِ عشق قرار میگیرد.. در مدارِ صفر درجه!

جانت میلرزد و دل بیتاب، بی هیچ اندیشه و چرتکه ای . در هیچ ظرفی نمیگنجد نه در ظرف ِ زمان و نه در ظرف مکان . هیچ داوری ای را برنمیتابد . ارزش داوری براین حالات ممکن نیست . نه نیک میشناسد و نه بد، نه ترسا میشناسد ونه مسلمان .
به ناگه وجود آینه میشود و عشق است که روبرو بر تو مینگرد.. احوالی مرموز و دل انگیز سراسر وجودت را پر میکند ترانه ای توامان محزون و طربناک جانت را لبریز میکند. گاه غم است که بند بند وجودت را میکاهد و گاه شادی است که احوالت را رقصان میکند . بی پا و سر در خویش نمیگنجی و میلِ پریدن داری ، جسور و بی پروا ..
به سان ِمعجزه وجودت را درمینوردد و گویی تو نیستی .. نیستت میکند و همه او میشوی!

دل از خود بر میکنی و دیده به دیگری میدوزی توگویی همه اویی.. گاه خرابی و گاه آباد. تکه ای از تو از وجودت در جای دیگر جا میماند و جایش را شراب ِعشق پر میکند و جان مست میشود از عطرِ دلتنگی..

گاه نجوایی و گاه هیاهو.. گاه خموشی و گاه فریاد ،جانت به جانی گره میخورد و وجودت بند ِکسی میشود .شوری مقدس و روحانی، عطشناک و سوزنده.

بیقراریهایت عین ِ قرارند و قرارهایت عین ِ بیقراری . ازخود برهنه میشوی و رها ؛ روانت صیقل میخورد و وجودت آینه میشود ...

سبک بالی اما گرانبار . عقابی را میمانی بر فراز قله های دوردست ، زمین زیر پایت و آسمان در آغوشت .وسیع و فراخ عشق را درآغوش میگیری و همه شوقِ پریدنی..

پاره پاره هستی ات در طبقِ خلوص و مهر جا می گیرد و سراسر شوق میشوی..
پدیدارهای جهان عاشقانه میشوند و سراسر زیبایی است و نیکویی ..همه حُسن است و مهر!

غزل غزل بهاری و عاشقانه در خزان گل میکنی ، آتش میشوی در دل ِ زمستان و شراب میشوی به وقت ِ شهریور..

از مجموعه ای در دست انتشاربه نام ؛
#عشق_در_مدار_صفر_درجه
✍#اکرم_قندی
https://t.me/toreyejan