حقیقت تلخ این است که زندگی واقعی انسان از مجموعه‌ی تضادهای گریزناپذیری مانند روز و شب، تولد و مرگ، نیک بختی و رنج، نیکی و بدی تشکی

حقیقت تلخ این است که زندگی واقعی انسان از مجموعه ی تضادهای گریزناپذیری مانند روز و شب، تولد و مرگ، نیک بختی و رنج، نیکی و بدی تشکیل شده است. ما حتی یقین نداریم که روزی یکی از این تضادها، مثلاً نیکی بر بدی یا شادی بر غم پیروز شود. زندگی میدان مبارزه است.

همیشه چنین بوده و همواره نیز چنین خواهد بود و اگر جز این بود زندگی به پایان می رسید و درست همین کشمکش درونی بود که مسیحیان اولیه را بر آن داشت تا آرزو کنند جهان هر چه زودتر به پایان برسد و بوداییان را به سوی طرد امیال و آرزوهای دنیوی سوق داد و اگر پاسخ های بنیادین در کنار انگارهها و رفتارهای اخلاقی و معنوی ویژه ی این دو دین قرار نمی گرفت و به نوعی، پس زدنهای افراطی امور دنیوی آنها را تعدیل نمی کرد، خطری در حد خودکشی پا پیش می گذاشت.

تأکید من بروی مسئله از این روست که امروزه میلیون ها نفر، دیگر اعتقادی به هیچ دینی ندارد و هیچکس دین خودش را نمیفهمد. البته تا هنگامی که مشکلی پیش نیاید فقدان دین محسوس نخواهد بود، اما بمحض آنکه درد و رنجی بوجود آید همه چیز فرق خواهد کرد. همه بدنبال راه نجات، مفهوم زندگی و تجربه های گمراه کننده اش خواهند گشت. نکته ی مهمی که (بر مبنای تجربه ی خودم) قابل بیان است اینست که یهودیان یا پروتستان ها بیش از کاتولیک ها به روانکاو مراجعه می کنند و این طبیعی ست زیرا کلیسای کاتولیک هنوز هم خود را مسئول سلامت روان" میداند!

#کارل_گستاو_یونگ
#انسان_و_سمبولهایش


https://t.me/toreyejan