شناخت زیبای یگانه.. پس در بند یک تن زیبا نمی‌ماند و عاشق همه تن‌های زیبا می‌شود

شناخت زیبایِ یگانه

در جوانی به یک بدن زیبا دل می بندد و می کوشد تا کشش به زیبایی و فضیلت را در آن بیدار کند ولی اندکی بعد در می یابد که زیبایی همه تن ها یکی است . پس در بند یک تن زیبا نمی ماند و عاشق همه تن های زیبا می شود . چون بدین مرحله رسید چشمش به زیبایی روح باز می شود و برای روح زیبا مقامی برتر از تن زیبا قائل می شود. در این حال اگر روحی زیبا بیابد که با تنی هرچند نه چندان زیبا پیوسته است، دل در او می بندد ‌. ولی در این مایه نیز نمی ماند و در زندگی عملی ، زیبایی ِ اخلاق و آداب و سنن و قوانین را می بیند و در می یابد که همه این صورِ زیبایی ، خویش یکدیگرند و بینشی که در این مرحله عشق حاصل می شود او را بر آن می دارد که به زیبایی جسمی ارج کمتری بنهد‌.
بعد از این که به شناخت زیبایی در زندگی عملی دست یافت باید گامی فراتر بنهد و به زیبایی معرفت و دانش وقوف یابد تا زندگی عملی تحت رهبری دانش و معرفت قرار گیرد .
از این پس دیگر پایبند
مظهری واحد نخواهد بود بلکه به سائقه عشق به دانش ، اندیشه ها و سخنان زیبایی خواهد آفرید و سرانجام به حریم عالی ترین معرفت راه خواهد یافت ، به معرفتِ زیبای یگانه .
این زیبا همیشه هست ، نه پدید می آید و نه از میان می رود، نه کوچکتر می شود و نه بزرگتر ، چنان نیست که از لحاظی زیبا باشد و از لحاظی زشت ، واحدی است که به حس در نمی آید ، نه سخن است ، نه اندیشه ، و نه علم ، در هیچ چیز دیگر نیست بلکه در خویشتن و برای خویشتن است . همه چیزهایی که زیبا می پنداریم به نحوی از انحا از آن بهره دارند . هر چه ما زیبا می نامیم در دستخوش کون و فساد است ولی آن زیبا در معرض هیچ تبدیل و تغییری قرار ندارد ، هر موجود زیبا تصویر آن زیبای فی نفسه است .
پس" اِروس " (Eros)[عشق] ، کوشش برای شناختن زیبای فی نفسه است . چون" زیبا" و" نیک" یکی است پس" اروس " ، طلب شناخت نیک است .
از این رو ، منشاء فضیلت حقیقی ، شناسایی زیبای یگانه است .

#ضیافت
#افلاطون




https://t.me/toreyejan