فلسفه،ادبیات،هنر رها قندی پژوهشگر فلسفه & Lawyer
«اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم
«اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم. اگر قدرت نبوّت داشته باشم و بتوانم جملهی اسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جابهجا کنم، امّا محبت نداشته باشم، هیچم. اگر همهی دارایی خود را بین فقیران تقسیم کنم و تن خویش به شعلههای آتش بسپارم، امّا محبت نداشته باشم، هیچ سود نمیبرم.
محبت بردبار و مهربان است؛ محبت حسد نمیبرد؛ محبت فخر نمیفروشد و کبر و غرور ندارد. رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمیجوید؛ به آسانی خشمگین نمیشود و کینه به دل نمیگیرد؛ محبت از بدی مسرور نمیشود، امّا با حقیقت شادی میکند. محبت با همهچیز مدارا میکند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همهحال پایداری میکند.
محبت هرگز پایان نمیپذیرد. امّا نبوّتها از میان خواهد رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد.»
(عهد جدید، رساله اول به کُرنتیان: ۱۳، ۱ تا ۸)
«به هیچ کس دِیْنی نداشته باشید، مگر دِیْن محبت به یکدیگر. چه آن کس که دیگری را دوست میدارد، بدین کار شریعت را به جای آورده است. زیرا حُکم زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، آزمندی مکن، و جملهی احکام دیگر، در این عبارت خلاصه میشود: همنوع خویش را چون خویشتن دوست بدار. محبت مایهی هیچ خسرانی بهر همنوع نمیشود. پس محبت، کمال شریعت است.»
(عهد جدید، رساله به رومیان: ۱۳، ۸ تا۱۰)
@sedigh_63