فلسفه،ادبیات،هنر رها قندی پژوهشگر فلسفه & Lawyer
🔅باهمان تنهایان.. هزار سال پیش، رودکی گفته است:.. با صدهزار مردم تنهایی
🔅باهمانِ تنهایان
هزار سال پیش، رودکی گفته است:
با صدهزار مردم تنهایی
بی صدهزار مردم تنهایی
و همان حرف را شاعر معاصر، احمد شاملو بازگفته است:
کوهها با هماند و تنهایند
همچو ما، باهمانِ تنهایان
چه رخ میدهد که با هم بودنها چارهسازِ تنهایی نمیشود؟ به روابط انسانی بدبین نیستم. باور دارم که انسانها میتوانند با روابط مهرآمیز و سنجیده از هیبتِ تنهایی بکاهند. حتی تنهاییهای وجودی(اگزیستانسیل) نیز به گمان من در اثر ارتباطهای امن انسانی، تا حدّ زیادی تسکین پیدا میکند. با اینهمه چه میشود که حضور و ارتباطِ دیگری، از پهنای تنهایی آدمی نمیکاهد؟
۱. هر وقت کسی را صِرفاً بر اساس اَفعال او داوری کنیم، و زمینهها و پیشینهی او و نیز نیت و انگیزهی او را نادیده بگیریم، در او حس تنهایی میدمیم.
۲. هر وقت محبت و دوستی ما با دیگری مشروط و مقیّد باشد و فرد احساس کند به شرط واجد بودن اوصاف خاصی و یا تا زمان خاصی مشمول مهر و توجه ما است، احساس تنهایی میکند. مثلاً این احساس را پیدا کند که تا وقتی کودک است یا معلومات دارد یا جهتگیری مذهبی خاصی دارد، دوستش داریم.
۳. هر وقت ارتباط ما با دیگری به گونهای بود که او را دارای هویت ثابت و تغییرناپذیر دانستیم و ابراز کردیم که او قادر به تغییر خویش نیست، تنهایی او را وسعت دادهایم.
۴. هر وقت دوستی بگوید تا وقتی در کنار تو هستم، که قادر باشم به تو کمک کنم و اگر بودن و مصاحبت من نتواند حال تو را بهبود بخشد، تو را ترک میکنم، ما را با تنهاییمان روبرو کرده است.
۵. هر وقت احساس جبرانناپذیری به کسی القا کنیم، او را با تنهایی خویش روبرو کردهایم. این احساس که آنچه مرتکب شدهای قابل جبران نیست. این احساس که هرگز او را نمیبخشیم.
۶. هر وقت حس بیمایگی و حقارت به کسی منتقل کردیم، او را تنها گذاشتهایم.
۷. هر وقت عواطف کسی را تنها تا یک محدودهای به رسمیت شناختیم و محترم داشتیم، او را با تنهایی خویش تنها گذاشتهایم. مثل وقتی که بگوییم تا این اندازه و در این مدت، اندوهناک بودنت را میپذیرم، اما بیشتر از این اندازه و این مدت، اندوه یا عشق تو ارجنهادنی و رعایتکردنی نیست.
۸. هر وقت دوستی حاضر نیست برای یاری دوست خود خطر کند، او را تنها گذاشته است. به او این احساس را میدهد که من تا آنجا با تو هستم که خطری متوجه خودم نباشد.
۹. هر وقت کسی از رفتار ما چنین دریابد که در نظر ما قابل اعتماد نیست، احساس تنهایی میکند.
۱۰. هر وقت نظر، ارادهی آزاد و آگاهی کسی را نادیده گرفتیم، در او احساس تنهایی دمیدهایم.
به گمان من مهمترین رسالت هر ارتباط انسانی، کاستن از دامنه و وزن تنهاییها است و روابطی از قبیل موارد بالا، نه تنها از دامنه و وزن تنهایی فرد نمیکاهند، که آدمی را با تنهایی شبآلود خویش چهره به چهره میکنند.
به انسانها میتوان خدمات بسیاری کرد، اما شاید هیچ خدمتی به اندازهی افروختن چراغی در ظُلُمات تنهایی کسی، ارجمند و خواستنی نباشد.
✍️ #صدیق_قطبی
https://t.me/toreyejan