چرا نباید بگم که من این غذا رو دوست ندارم؟.. نسل قبل: تعداد جمعیت خانواده بالاست

چرا نباید بگم که من این غذا رو دوست ندارم؟

نسل قبل: تعداد جمعیت خانواده بالاست. شش، هفت یا هشت نفر به شکل منظمی کنار سفره نشسته اند. مادر خانواده با ملاقه یا کفگیری که در دست دارد بشقاب هایی را که مقابلش چیده شده است را تک به تک پر می کند و به هر یک از اعضاء می دهد. گاهی اوقات با حجم غذای بشقاب می توان منزلت هر عضو خانواده را نیز فهمید، یعنی بشقاب نه بر اساس میزان گرسنگی یا سن فرد بلکه بر اساس جایگاه و مقام او در خانواده پر می شود. همیشه یک نوع غذا طبخ می شود و در ظاهر همه اعضاء خانواده آن غذا را دوست دارند چون هیچ وقت کسی به نوع غذا اعتراضی ندارد.

نسل فعلی: تعداد جمعیت خانواده کمتر شده است. سه یا چهار نفر دور میز ناهار خوری و یا سفره نشسته اند. فرزند یا فرزندان خانواده همیشه دور سفره یا میز حاضر نیستند. یکی از دلایل عدم حضور آنان، دوست نداشتن غذایی است که آماده شده است. گهگاه ذائقه فرزندان با والدین شان متفاوت است. آنان غذای آماده شده را دوست ندارند و با صراحت و اعتراض می گویند که غذا را دوست ندارند. در یکی دو سال اخیر والدین سعی می کنند تا حداقل دو غذا آماده کند تا از تعداد اعضای سفره کاسته نشود. قبلا هم فرزندان خانواده چند بار در مهمانی های خانوادگی در خانه اقوام با صراحت اعلام کرده اند که غذای میزبان را دوست ندارند و این رفتار موجب عصبانی شدن والدین شان شده است. اعتراض والدین آن است که اگر احیانا غذایی را دوست ندارید نباید آنرا اعلام کنید. حتی در خانه هم نباید مطرح کنید. هر آنچه آماده شده است را باید نوش جان و بعد تشکر کرد. فرزندان هم جواب آماده ای دارند: وقتی من چیزی را دوست ندارم چرا نباید بگویم که آنرا دوست ندارم؟ یکبار مادر خانواده در یک مهمانی از فرزند هشت ساله اش خواست که از میزبان به خاطر غذای خوشمزه اش تشکر کند. فرزند هشت ساله به چشمان مادرش زل زد و گفت: من که این غذا رو دوست نداشتم چرا تشکر کنم! در بعضی از شب ها والدین مجبورند سه نوع غذا آماده کنند چون ذائقه دو فرزند خانواده هم همیشه شبیه هم نیست!

فردگرایی؛ در مقابل جمع گرایی ؛ یکی از پدیده های متعلق به جهان جدید است. به طور ساده، فردگرایی، احترام به آزادی، اختیار و انتخاب فردی است. در واقع رهایی از تحمیل ها و فشارهای جهان بیرون ، و جامعه به معنای اعم آن نظیر دولت و خانواده ، از ویژگی های فردگرایی است. استقلال فرد در این نوع جامعه به رسمیت شناخته می شود و معمولا خواسته های فردی در اولویت قرار می گیرد. ظهور فردگرایی از آن جهت پدیده ای مثبت تلقی می شود که نشانه احترام به انتخاب های فردی است و این امر حاصل تحولات اجتماعی و سیاسی مختلف بوده است. به همین دلیل جامعه شناسان، ظهور فردگرایی را نه یک جریان کوچک و فرعی، بلکه جریانی اجتماعی می دانند که نتیجه تحولات ساختاری جامعه است.

گاهی اوقات مرز بین فردگرایی به عنوان جریانی اجتماعی و اگوئیسم(خودخواهی) به عنوان پدیده ای روانی بسیار باریک و شکننده می شود. این روزها در عکس ها و جمله های اینستاگرامی می توان هم نشانه های ظهور فردگرایی و هم ظهور اگوئیسم را دید. در اینستاگرام، جمله های زیر عکس های بسیاری بیان می کنند که « تو مرکز هستی هستی و به آنچه انتخاب می کنی مطمئن باش، توجه نکن که دیگران درباره تو چه قضاوتی می کنند، اهمیت نده و با اطمینان خواسته ات را دنبال کن و پیش برو».

امیل دورکیم به عنوان یکی از بنیانگذاران جامعه شناسی، در قرن نوزدهم تغییرات اجتماعی جامعه صنعتی را مطالعه کرد. او نگاه مثبتی به فردگرایی داشت و آنرا یکی از دستاوردهای جهان صنعتی جدید می دانست ولی در اواخر عمرش این پرسش مهم را طرح کرد که با وجود مثبت بودن فردگرایی؛ نهایت آن به کجا خواهد انجامید؟ مسأله آن است که در وضعیت جدید، اتصال به جامعه چگونه اتفاق خواهد افتاد؟

با توجه به موارد فوق، پرسش آن است که در جامعه فعلی ایران شاهد رشد فردگرایی هستیم یا اگوئیسم؟ نکته دیگر آنکه، با الهام از دورکیم، رشد فردگرایی در نهایت به چه نوع جامعه ای خواهد انجامید؟ آیا نهادهای اجتماعی ما سازوکارهایی تعریف کرده اند تا موازی رشد فردگرایی که شاید روندی اجتناب ناپذیر باشد افراد را به طریقی به جامعه وصل کنند؟
نوشته فردین علیخواه. جامعه شناس

کانال: @fardinalikhah
ارسال نظر: @alikhahfardin

@v_social_problems_of_iran