چو پر شد نشاید گرفتن به پیل. (محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

چو پُر شد نشاید گرفتن به پیل
(محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)

✅ شما هم حتماً هر ساله ویدئوهایی می‌بینید از درگیری مأموران رفع سد معبر شهرداری که با دستفروشان درگیر می‌شوند و گاه به زد و خورد هم می‌انجامد. برخی از آن‌ها دلخراش هم هست. دوستانی دارم که از منظر اقتصاد اجتماعی و سیاست‌گذاری، حقی برای دستفروشان قائل‌اند و حتی به دنبال رسمی شدن دستفروشی هم هستند، اما اغلب صدای‌شان به جایی نمی‌رسد.

✅ دستفروشی اما یکی دو هفته مانده به نوروز، پدیده رایج خیابان‌های شهر می‌شود. من حدود بیست سال است شاهد رونق گرفتن دستفروشی در حد فاصل فلکه دوم تا سوم تهرانپارس در ایام نزدیک به نوروز هستم. پیاده‌روهای دو طرف خیابان چنان از دستفروش‌ها انباشته می‌شود که جای سوزن انداختن نیست. این بازار تا نیمه‌شب و فراتر از آن هم ادامه می‌یابد.

✅ نکته مهم این است: پدیده‌ای که در همه سال، وقتی با شدت بسیار کمتری بروز می‌کند، سد معبر تلقی شده و با خشونت با آن برخورد می‌شود؛ درست در همان موقعی که واقعاً به سد معبر تبدیل می‌شود، تحمل شده، به عنوان بخشی از عرف نوروز رسمیت می‌یابد و بخشی از شور و هیجان زندگی را تشکیل می‌دهد. داستان چیست؟

✅ نگاه جامعه‌شناسانه به این موضوع حکایت از آن می‌کند که به رسمیت شناخته‌شدن دستفروشی در ایام نزدیک به نوروز، حداقل محصول سه فرایند است. اول، تقاضای مؤثری برای ارائه کالا و خدمات دستفروشی شکل می‌گیرد که در هیچ زمان دیگری از سال چنین تقاضایی موجود نیست. دوم، جامعه به‌واسطه میزان بالای بیکاری، ظرفیت زیادی برای عرضه دستفروش و به تبع آن خدمات دستفروشی دارد. بدیهی است هر قدر بیکاری بیشتر شود و قدرت خرید خانوارها کاهش یابد، هم دستفروشان بیشتری خواهیم داشت و هم خانوارهای بیشتری مایل می‌شوند کالاهای خود را با قیمت‌های زیر بازار رسمی تهیه کنند.

✅ سوم، جامعه به دلیل تلاقی عرضه و تقاضای دستفروشی، درست در موعد زمانی مشخصی که این عرضه و تقاضا، به اوج هم‌زمانی می‌رسد، این کردار اقتصادی را هم‌چون عرفی مقبول به رسمیت می‌شناسد. این بدان معناست که آن‌چه یکی دو ماه قبل از نگاه بسیاری، سد معبر تلقی می‌شد و آزاردهنده، اکنون با رنگ و لعابی حتی درآمیخته با آداب و رسوم نوروز، بخشی از هیجان زندگی، و غرق شدن در زندگی روزمره مناسک نوروزی، رسمیت می‌یابد. صدها و شاید هزاران نفر پیاده‌رو و خیابان را اشغال می‌کنند و دیگر هیچ شهرداری و پلیسی را یارای برچیدن بساط‌شان نیست.

✅ این هم‌زمان شدن عرضه و تقاضای دستفروشی، و به‌ رسمیت شناخته‌شدن آن، حاوی درس بزرگی است. آن‌چه نیازی را در مقیاس اجتماع برطرف کند، و آن‌چه تقاضایی به گستردگی جامعه برای آن تقاضا وجود داشته باشد، در شکلی هنجاری و پذیرفته‌شده، بروز و ظهور می‌یابد و آن‌گاه که همه‌گیر شود، هیچ خشونت و قدرتی قادر به مقابله با آن نیست، یا چنان هزینه‌اش نجومی می‌شود که قدرت از خیر مقابله با آن می‌گذرد یا شکست می‌خورد. این همان پر شدنی است که با پیل هم نمی‌توان جلوی آن‌را گرفت.

✅ جلوی هیچ ایده یا پدیده‌ای را که زمان بروز و ظهورش به‌واسطه فشار تقاضا و عرضه فرارسیده باشد نمی‌توان گرفت. این درس بزرگی برای سیاست اجتماعی و اجتماع سیاسی است.

https://t.me/fazeli_mohammad

@v_social_problems_of_iran