جنگ عفرین؛ جنگ علیه زندگی.. احمد غلامی-دکتری جامعه شناسی

جنگ عفرین؛ جنگ علیه زندگی

احمد غلامی-دکتری جامعه شناسی

سراسر تفکر اجتماعیِ انتقادی پر است از تفاسیری که مفهوم جنگ را نه در سطح دولت‌ها بلکه در تعاملات سرکوبگرانه‌ی میان دولت و جامعه یا میان دولت و ملت مورد بررسی قرار می‌دهند. در واقع در این تفاسیر می‌بینیم که نظام سلطه بالاخص در عصر استیلای دولت-ملت مدرن و به میانجی تکنولوژی‌های سلطه و سرکوب در تلاش است تا جامعه را که مبنای تحقق آزادی است بیش از پیش به استعمار نظام سیاسی و روابط تکنوپالیتیک آن درآورد. جنگ همواره در قالب‌های گوناگون حتی در فرآیند صلح نیز بازرمزگذاری می‌شود و نظام سلطه به میانجی مجموعه‌ی وسیعی از تجهیزات و تمهیدات چه در قالب زبانی/معناشناختی و در قالب تسلیحات مخرب به جنگ جامعه می‌رود تا امر سیاسی را در درون آن سرکوب و به تسخیر خود درآورد؛ امری که خود همان حیات اجتماعی و ضامن نیروهای آفرینشگر زندگی افراد است. مثالی از این وضع را می‌توان در جنگ‌ها و تعدی‌های دولت‌های مدرن در خاورمیانه علیه جوامع مشاهده کرد. در جنگِ اخیر ترکیه علیه عفرین نمونه‌ی بسیار پرواضح این تهدیدات را می‌توان مشاهده کرد. ساخت وایماری حاکم بر سیاست در عفرین و توجه‌ی عجیب و البته ستودنی نیروهای این منطقه بر ایجاد شکلی نوین از مدیریت و نه حکمرانی، از این شهر نوعی کانتون یا دولت-شهر ساخته است که قبل از آنکه آن را به سیاست‌های پشت پرده‌ی دولتها و یا ناسیونالیسم کُردها مرتبط بدانیم، می‌بایست از آن به عنوان چرخشی نظری در نوعی از سیاستگذاری پسادولت-ملتی عنوان کرد. چنین شکلی از سیاست، مبین بازگشت دوباره‌ی شهر و مردم به حوزه‌ی سیاست و پالیتیک است. این همان امید به سیاسی کردن حیات اجتماعی در عصری است که به میانجی استیلای دولت-ملت مدرن از افراد و توده‌ها سیاست‌زدایی شده است. آن تفکیک غالبی که در دوران دولت-ملت مدرن از مردم (مردم به عنوان یک بدنه‌ی سیاسی یکپارچه و مردم به عنوان زیرمجموعه و بدن‌های مسکین و مطرود) شده است، در این شکل از سیاست کنار گذاشته و یا حداقل کمرنگ‌تر شده است. مردم در چنین بافتی دیگر دموس‌ و توده ی آری‌گوی سیاست‌هایی نیستند که بیرون از حیات اجتماعی و زندگی آنان طرح شده است؛ بلکه خود بخش لاینفک از همان سیاستی هستند که تفکیک آن از پولیس یا شهر عملاً ناممکن است. سرکوبِ چنین شکلی از سیاست بالاخص از سوی ترکیه، سرکوب آنچه خود همواره تلاش می کند به میانجی تکنولوژی‌های استیلا و تحریف، تهدید حزب کارگران کردستان بنامد، نیست، بلکه سرکوب رهیافتی نوین از سیاست است که به میانجی جامعه و یکپارچگی اجتماعی راه را برای شکل متفاوتی از حیات سیاسی/اجتماعی هموار می‌کند. جنگ عفرین بیش از آنچه شاید همگان جنگی علیه مخالفان می‌دانند، جنگی است علیه جامعه و کانتون‌هایی که در آن زندگی از سیاست غیرقابل تفکیک شده است. جنگ عفرین محصول هراسی است سیاسی برای ممانعت از سیاستی اجتماعی تحت عنوان کانتونیسم که در آن مفاهیمی چون یکپارچگی، میلیتاریسم، دستگاه امنیت، دولت-ملت و ... جای خود را به سیالیتی زیستی/اجتماعی داده است که تنها در قالب شهر و برای تجلی کامل زندگی، تحقق می‌یابد. شاید چنین روایتی از سیاست، پایین کلان روایتهای سیاسی ای باشد که دیگر در عصر پسادولت-ملت جایی برای عرض اندام نداشته باشند. جنگ عفرین، جنگِ کلان روایتی سیاسی/نظامی است علیه سیالیت و چرخش مفهومی در مفهوم سیاست؛ جنگی است علیه بازاجتماعی شدن سیاست.

@v_social_problems_of_iran