تراژدی بی پایان، تعرض به کودکان…!!.. واکاوی برچسب زنی وبی اعتنایی، درجامعه‌ی امروزی!!

تراژدی بی پایان ،تعرض به کودکان…!!

واکاوی برچسب زنی وبی اعتنایی، درجامعه ی امروزی!!

فرشاد میرزایی،دانشجو ارشد جامعه شناسی


حکایت امروز جامعه ی ما بی شباهت به طاعون، اثر بزرگ آلبرکامو فیلسوف بزرگ فرانسوی نیست .طاعون داستان شهری به نام آران است که بیماری طاعون همه شهر را فرا گرفته وهر روز جان عده ی زیادی از مردم شهر را میگیرد وجان دیگر افراد شهر نیزبشدت در معرض خطر وتهدید این بیماری مهلک میباشد،امانکته تأمل برانگیر ماجرا این است که بااینکه مردم در کوچه وخیابان ودیگر نقاط مختلف شهر مرگ همنوعان و نزدیکان خودرا به چشم می بینند اماهمچنان نسبت به این فجایع اسفناک بی تفاوت وبی اعتنا، غرق درزندگی روزمره خودمیباشند.و حتی دراین وضعیت بحرانی نیز همچنان بدنبال مال اندوزی و ثروت بیشتر هستند واصلا به ذهن آنها خطور نمیکند که شاید نفر بعدی که گرفتار طاعون ومرگ بشود یکی از خودآنها باشد…!
مسئولین نیز با فرافکنی ودستپاچگی سعی در پرده پوشی عمق فاجعه را دارند.
آنچه از این اثر معروف کامو میتوان استنباط و بهره گرفت این واقعیت تلخ است که طاعون مصداقی روشن، ونمادی از جامعه ی کنونی ما میباشد که دچار طاعون فراموشی وبی تفاوتی نسبت به فجایع وآسیب های اجتماعی شده است.ویکی از مسائل چالش زا که هربار مانند یک قارچ سمی سربرمی آورد تعرض وآزار به کودکان معصوم میباشد که با محرز شدن وعمومیت یافتن آن در فضاهای مجازی و دیگررسانه ها،افکار عمومی جامعه را بشدت جریحه دار میسازد. واما بعدازطی فرایند محاکمه و مجازات فرد نابهنجار ومجرم،متاسفانه از دید عموم جامعه ومسئولین علی الظاهر فاجعه خاتمه تلقی میگردد. درصورتیکه این پروسه تکراری و بیهوده به مثابه ی پاک کردن صورت مسأله و فاجعه میباشد.
نظریه ای در علم کشاورزی وجود دارد که میگوید؛ هیچگاه نباید علف های هرز را قطع نمود بلکه باید علف های هرز را ریشه کن نمود. مصداق بارز چنین نظریه ای در علم جامعه شناسی نیز نقشی کاربردی دارد یعنی درمواجه با آسیب ها وفاجعه های اجتماعی باید به واکاوی وتجزیه وتحلیل علت ومعلولی پدیده هاوآسیب هایی که قداست جامعه را مخدوش میسازند باید به صورت ریشه ای به آنها پرداخت نه به صورت مقطعی وسطحی…!!!
آنچه در فجایع اخیر حائز اهمیت میباشد این است که تحلیل های ما بیشتر برپایه احساسات میباشد تا براساس تحلیل های درست ومنطقی،یعنی مادرتجزیه وتحلیل چنین مسأله هایی دچارنوعی پارادوکس و تناقض میگردیم وبعضاً هنگام روبرو شدن با آسیب های اجتماعی دچار خطا یکسونگری میشویم. باید اذعان داشت که تعرض وکودک آزاری مختص به یک مکان وزمان وقشر خاصی از افراد جامعه نیست که بطور قطع یقین انگشت اتهام خود را صرفاً بسوی آنها نشانه برویم وناهنجاریها وکج رویهای اجتماعی را تنهابه آن قشر خاص تعمیم بدهیم و همانطور که نمیتوان همه ی افراد درون یک صنف ویا سازمان را پاک ومنزه قلمداد نمود.مثلاً اگردرون صنف رانندگان ویا معلمان وسایر مشاغل واقشارجامعه یک نوع کجروی اجتماعی صورت بگیرد نمیتوان آنرابه کل اقشارجامعه ویا عموم معلمان پاک سرشتی که عمرشان را برای تعلیم وتربیت جامعه صرف میکنندتعمیم داد ،یا آنها راتنها بخاطر وجود یک فرد فاسد روان رنجور جنسی مورد خطاب ونکوهش قرار داد.واما درعین حال هم نباید از گرگهای انسان نمایی که درلباس تعلیم وتربیت ماهیت ووجه معلمان واقعی را مخدوش میسازند نیز ،غافل ماند.همانطور که نمیتوان صرفاً بخاطر یک میوه گندیده از کل میوه های سالم یک سبد چشم پوشی نمود نقطه مقابل آن نیز نباید درسیستم های آموزشی که نقش مهمی درفرایند جامعه پذیر نمودن فرزندان ایفاء میکنندازچنین نیروهای فاسد و نابهنجاری استفاده نمود.هرچند متاسفانه درحال حاضر کودکان در جامعه کنونی دائما در معرض یک تهدید پنهان که توسط اقشار مختلف جامعه ودر هر لباسی ممکن است مورد تعرض قرار بگیرند.وهمچنین یکی از مهمترین دغدغه های جامعه کنونی این است که قبح وتابو اینگونه اعمال پلید وخلاف عفت توسط افراد نابهنجار جنسی درهم شکسته شده است و شکلی لجام گسیخته بخود گرفته است که از دیدگاه جامعه شناسی باید مورد واکاوی قرار بگیرد.ونقش خانواده ها و رسانه ها وبخصوص صداوسیما در بحث آموزش و فرهنگ سازی دراین زمینه بسیارمثمرثمرو سازنده میباشد ،هرچند متاسفانه صداوسیما دراینگونه مسائل چالش زا همیشه نقشی مغفول وبسیار کمرنگ داشته است.
همانطور که کامومیگوید؛
انسان باید دیوانه ویا کور ویابزدل باشد که درمواجه با فجایع جامعه اینقدر بی تفاوت وبی اعتنا باشد…!!

@v_social_problems_of_iran