حسین جاویددانشجوی دکتریمدیر نشر مشاوره و همکاری در زمینهی همهی مراحل تولید کتاب: ۰۹۱۲۲۴۷۲۸۳۸ صرفاً پیام ضروری و کاری:
از اشتباهات مبتلابه آموزگاران و پژوهندگان ویرایش و درستنویسی یکی هم این است که هر شاهدمثال کهنی را معتبر میدانند و بر پایهی آن
از اشتباهات مبتلابه آموزگاران و پژوهندگان ویرایش و درستنویسی یکی هم این است که هر شاهدمثال کهنی را معتبر میدانند و بر پایهی آن حکمی دربارهی روا یا ناروا بودن شکلی خاص صادر میکنند.
بله، متون منثور و منظوم کهن و آثار کسانی همچون #بیهقی و #فردوسی و #سعدی سنگ محک خوبی است، اما اینکه برویم از نوادر آثار قرون گذشته شاهدمثالی #منفرد بیرون بکشیم و آن را مبنای کارمان قرار دهیم خردمندانه نمینماید.
اول، مبرهن است که در خیلی از نسخ کتب مشهور هم کاتبان بهعمد یا بهسهو دگرگونیهایی ایجاد کردهاند. متن مقدسی همچون #اوستا که سدهها همچون ناموس یک ملت مزداپرست بوده و یک دستگاه عظیم دولتی و مذهبی از آن پشتیبانی میکرده از اشتباهات کاتبان در امان نمانده و در #اوستای_متأخر میتوان نمونههای زیادی از لغزشهای دستوری و زبانی یافت؛ چطور انتظار داریم اثر فلان شاعر یا نویسندهی نهچندان سرشناس، یا حتی سرشناس، فلان قرن از گزند خطا در امان بوده باشد؟
دودیگر، بهفرض، مگر نامداران عصر ما همه درست و بیلغزش مینویسند؟ اگر پژوهشگری از سدههای آینده به متون داستاننویسان مهم دوران ما، نظیر #جمال_زاده و #هدایت و حتی #دولت_آبادی، مراجعه کند، با آشی درهمجوش مواجه خواهد شد (طبعاً منظورم ارزش ادبی آثار آنها نیست و از نثر و زبانشان سخن میگویم)؛ باید این نثر را معیار درستنویسی فارسی قرار دهد؟!
شاهکلید قفل سنجش درستی یا نادرستی این است: #بسامد.
ویژگیهای سبکی در دورههای مختلف در متنهای مختلف نمود پیدا میکنند و #منفرد نیستند. اگر قرار است شاهدمثال را معیار سنجش قرار دهیم، نباید از #بسامد کاربرد آن غافل باشیم.
حسین جاوید
@Virastaar