جدیدترین نوشته‌ها

✅ آیا نرخ سپرده بالا عامل ورشکستگى شرکتهاست؟.. ✍️ سیامک قاسمى

📌 در طی هفته‌های اخیر در بیانات مقامات سیاسی، اقتصادی، مذهبی و حتی نظامی کشور به طرز هماهنگ و کم سابقه‌ای نرخ سپرده بالا، به عنوان متهم ردیف اول رکود اقتصادی ایران و ورشکستگی بنگاه‌ها معرفى شده است. اینکه چرا همه مقامات کشور با گرایش‌های غیراقتصادی به خود اجازه می‌دهند تا در مورد موضوعات تخصصی اقتصادی اظهار نظر کنند خود موضوعی قابل تحقیق است اما در اینجا علاقمند هستم به این پرسش بپردازم که آیا تنها نرخ سپرده بالا، عامل رکود اقتصادی یا ورشکستگی شرکت هاست؟. 📌 واقعیت نظام شرکت‌داری و بنگاه‌داری برای سالهای متمادی در ایران اینگونه بوده است که شرط موفقیت یا شکست شرکت‌ها به قابلیت‌های مدیریتی و کیفیت محصول یا خدمت تولیدی آن بنگاه ارتباط داشته و مدیران بنگاه‌ها با تمرکز بر سیستم‌های مدیریت درونی شرکت‌ها و با سرمایه گذاری‌های گسترده و افزایش سطح تکنولوژی تولید یا خدمت خود می‌توانستند موفقیت شرکت‌های خود را تضمین کنند. اما چند سالی است که عوامل موفقیت در بنگاه‌داری و شرکت‌داری در ایران تغییر کرده است و شرکت‌هایی که نتوانسته‌اند خود را با این شرایط تازه همراه کنند به مرور درحال ضعیف شدن در‌معرض ...
  • گزارش تخلف

✅ مقصر کیست؟! (قسمت دوم). ✍️ دکتر محسن رنانی

در حادثه اخیر مرگ دلخراش بنیتای معصوم، دقیقا با چه وضعیتی روبه رو هستیم؟ محمد، رباینده بنیتا، ۱۳ سال است که به ماده مخدر «شیشه» معتاد است. او در وضعیتی هیجانی که ناشی از نکشیدن مواد مخدر است در خیابان دنبال تهیه مواد مخدر بوده است که با خودروی روشن پدر بنیتا روبه‌رو می‌شود. او پیش خود با یک حساب ساده می‌گوید خودرو را می‌دزدم، قطعاتی از آن را می‌فروشم و مواد مخدر تهیه می‌کنم. بعد هم خودرو را رها می‌کنم تا پلیس پیدا کند و به صاحبش برساند. یعنی قصد محمد از آغاز یک دزدی یکصد هزارتومانی (بردن قطعات خودرو) برای تهیه مواد بوده است. او خودرو را می‌دزدد، غافل از آن که کودکی در خودرو است. بعد که فهمیده است که کودکی در خودرو است، از ترس دستگیری و احتمالا به خاطر عجله برای فروش قطعات خودرو و تهیه مواد مخدر، اصولا نتوانسته است درست به عواقب کارش بیندیشد و کودک را همراه با خودرو رها کرده و رفته است. او در این شرایط فشار روحی، دقیقا رفتاری هیجانی و تکانشی از خود بروز داده است. ...
  • گزارش تخلف

✅ نابغه‌های کلاهبرداری

فرانک ویلیام آباگ‌نیل (Frank William Abagnale) ‌صاحب کلکسیونی از انواع کلاهبرداری‌ها، قاضی، خلبان، جراح و استاد دانشگاه! و کسی که زندگی‌اش دستمایه ساخت فیلم «اگه می‌تونی منو بگیر» شد، در سال ۱۹۴۸ در آمریکا به دنیا آمد. وقتی او ۱۴ ساله بود، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و این ضربه روحی بزرگی برای فرانک بود. دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آنجا بود که فهمید برای امرار معاش چاره‌ای به‌جز کلاهبرداری ندارد. پس از مدت کوتاهی او به یکی از حرفه‌ای‌ترین جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پیدا کرد که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چک‌های او نبود. فرانک برای آن‌که بتواند بدون پرداخت پول بلیت با هواپیما سفر کند، ‌با جعل کارت‌های شناسایی و مدرک خلبانی، ‌خود را به عنوان خلبان خط هوایی پان‌امریکن جا زد و از امتیاز خلبان‌ها برای مسافرت مجانی استفاده کرد. این موضوع لو رفت، اما قبل از آن‌که دست پلیس به او برسد، به شهر جورجیا فرار کرد و با هویت جعلی تازه‌ای، به عنوان یک دکتر در یک آپارتمان ساکن شد. از قضا در همسایگی فرانک یک دکتر واقعی زندگی می‌کرد و به فرانک پیشنهاد داد تا در ...
  • گزارش تخلف