شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
✅ برداشتی از گزارش بانک جهانی (ذهن، جامعه و رفتار). 🖋 محیا اللهقلی
✅ برداشتی از گزارش بانک جهانی (ذهن، جامعه و رفتار)
🖋 محیا اللهقلی
📍 سیاستگزاران براساس مفروضاتی درباره رفتار انسان به اصلاح رویههای موجود و انتخاب سیاستهای مناسب اقدام میکنند. برایناساس در سیاستگذاری عمومی، اغلب به فعالیتهای باارزش، سوبسید داده میشود و از فعالیتهای نامطلوب، بهمنظور کاستن از آثار ناخواسته آنها مالیات اتخاذ میشود. چنین نگرشی برآمده از این چارچوب فکری است که انسانها در تصمیمات خود بهصورت عقلایی تصمیم میگیرند؛ بهطوریکه آنها با مرور تمام اطلاعات دراختیار خود، دست به انتخاب میزنند، بنابراین میتوان با اعمال تغییراتی در میزان عایدی و هزینههای مترتب بر افراد، به نتایج سیاستی موردنظر سیاستگذاران دست یافت؛ این رویکرد با وجود کارایی در بسیاری حوزهها، از کاستیهای زیادی نیز برخوردار است.
اقتصاد مرسوم، انگیزه و شناخت انسان را بهمنظور سادهسازی در یک جعبه سیاه قرار میدهد و همه افراد جامعه را بهصورت یکپارچه درنظرمیگیرد. حالآنکه انسانها بازیگران احساسی و منعطفی هستند که تصمیمگیریشان متاثر از شبکهها و هنجارهای اجتماعی و مدلهای ذهنی است، و رویکرد مذکور، تاثیر این عوامل اجتماعی و روانی بر رفتار را نادیده میگیرد.
ایده توجه به نحوه تفکر انسان و چگونگی اثرپذیری آن از «تاریخ» و «شرایط» میتواند به بهبود طراحی مداخلهها و سیاستهای توسعه با هدف اثرگذاری بر انتخاب و رفتار انسان کمک کند. گزارش مذکور، با استفاده از رویکردی بینرشتهای میکوشد تا به درک بهتری از تصمیمات افراد دست یابد. در رویکرد جدید (که بهنوعی مکمل رویکرد موجود است) برخی از اهداف سیاستگذاری با هزینه اندکی قابل تحقق هستند و تنها نیازمند ایجاد «تغییرات جزئی» در طراحی یا بهکارگیری سیاست هستند. در این رویکرد موضوعاتی مانند مبارزه با فقر، نیاز به درک بهتر و عمیقتری دارد.
در دهه اخیر، مطالعات مربوط به تصمیمگیری تاحدودی از رویکرد اقتصاد مرسوم فاصله گرفتهاند و سیاستهای جدیدی که بر درک بهتری از نحوه تفکر و رفتار افراد استوارند، چشماندازهای خوبی بهویژه در مواجهه با چالشهای بسیار پیچیده (نظیر افزایش بهرهوری، شکستن چرخه فقر از نسلی به نسل دیگر و نحوه برخورد با تغییرات آبوهوایی) داشته است.
لازم به ذکر است که رویکردهای از این قبیل، در بخش خصوصی بسیار رایج است زیرا آنها اغلب به درک رفتار مصرفکننده در یک شرایط واقعی مشغول هستند و از مدتها پیش به محدودیتهای ذاتی ظرفیت انسانشناختی و نقشی که ترجیحات اجتماعی و شرایط در تصمیمگیری ما بازی میکند و نیز استفاده از میانبرهای ذهنی و مدلهای ذهنی در تفسیر و تصفیه اطلاعات، واقف بودند. با این حال، در سیاستهای عمومی، این نگرش و توجه به رفتار انسانی کمتر دیده شده است.
براساس این گزارش، افراد به سه صورت اقدام به تصمیمگیری میکنند: 1. غیرارادی، 2. اجتماعی و 3. بر اساس مدلهای ذهنی. توضیح خلاصه آنها بدین قرار است:
- بیشتر تفکرات ما بهصورت غیرارادی و براساس همان اندیشهای صورت میگیرد که در آن لحظه در ذهن ما نقش میبندد و این واقعیت برخلاف این باور عمومی است که تصمیمهای ما بر اساس درک کاملی از شرایط و مبتنی بر ملاحظات گوناگون و تفکرات عمیق است. بنابراین تنها تغییرات اندک در شرایط لحظهای که در آن تصمیمات گرفته میشود میتواند نتیجه اندیشه و رفتار ما را تحت تاثیر قرار دهد.
- انسانها موجودات اجتماعی هستند و تازمانی مشارکت میکنند که دیگران سهم خود را ایفا کرده باشند. میتوان نهادها را بهگونهای طراحی کرد که این رفتار جمعی را تقویت کند. شبکهها و هنجارهای اجتماعی میتواند در این زمینه نقش بسزایی بازی کنند.
- افراد در زمان فکرکردن، مفهوم جدیدی خلق نمیکنند، بلکه از مدلهای ذهنی برساختهشده از اجتماع و پیشینه مشترکشان بهره میبرند.
سیاستگذاری باید این تاثیرات این عوامل اجتماعی و روانی را بر تصمیمگیری و رفتار افراد، در نظر گیرد. این بدین معنی است که فرایند طراحی و بهکارگیری مداخلات موثر باید یک فرایند تکرارپذیر از کشف، یادگیری و انطباق باشد. در این میان نهتنها «انتخاب سیاست»، بلکه «نحوه اجرا»ی آن اهمیت مییابد.
کوتاه آنکه، گاه میتوان به اهداف یک سیاست دست یافت، بدون آنکه از سیاستهای قیمتی که اقتصاد متعارف بر آن تاکید دارد، بهره جست. این مهم با درک کاملتری از انسان و اجتماع حتی با هزینه کمتر و دستاوردهای بیشتری روبرو خواهد بود.
🔸 از کانال سیاستگذاری اجتماعی
🔹 (فایل گزارش به پیوست 🔻 اضافه شد)
🌐جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology