شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
◻️ موسیقی عاشقانه | خوانش کییرکگور از ایوب
◻️ موسیقی عاشقانه | خوانش کییرکگور از ایوب
🖋 آرش نریمانی
۱- از دههٔ هشتاد شمسی بود که انبوههای از آهنگها با مضمون سوژهٔ جدا-افتاده و ترک شده ممکن گشت؛ انسانی که یا خیانتی دیده است و یا به نحوی از انحاء تنها مانده است.«مجید خراطها»، «محسن چاوشی» و «محسن یگانه»ها و...اینگونه ممکن گشتند؛ مسألهٔ بر سر شرایط امکان این نوع از موسیقی به لحاظ اجتماعی نیست و همچنین قضاوت راجع به کیفیت زیباییشناختی این فرم موسیقی؛ مسأله بر سر دقیقهای مهم است که در تحلیلهای رایج غایب است؛ و آن لحظهٔ «رمانتیک کردن» و «فردی کردن» لحظهٔ جدایی است که در دوگانهٔ «خیانت/وفا» صورتبندی میشود؛ همهٔ آه و ناله و فغانهای سوژهٔ جدا-افتاده بر سر معشوقی هوار میشود که رفته است؛ معشوق به مثابهٔ انسان ارادهورزی صورتبندی میشود که میتوانست بماند اما رفت؛ این مکانیسم فردیسازی در آهنگهای عاشقانه - فارغ از قرابت عجیبش با گفتارهای روانشناسی و کارآفرینی که مبتنی بر ارادهٔ انسان هستند که گویی میتواند هر کاری انجام دهد- لحظهای مهم در درونهاش وجود دارد؛ و آن یا آسیبشناختی کردن خود است و یا دیگری؛ «حتما من یه مشکلی داشتم که رفت» یا «خیلی بی وفا بود»؛ و در این لحظه است که یا خشونت باید بر خود اعمال شود و یا بر دیگری؛ یا نفی خود ( سه و چهار و پنج و شیش تیغا رو پشت هم بزن؛ وقت جون دادنم وایسا تو چشمام زل بزن) یا نفی دیگری (بار و بندیلو ببند اینجا دیگه جای تو نیست تو ترانه های من جایی واسه حرفای تو نیست واسه من گریه نکن به درد من نمیخوره تو گوشم قصه نگو گوشم از این حرفا پره)
۲- «صبر ایوب» دروغ است. از بچگی ایوب را در بقالیها شناختیم. «نسیه ممنوع؛ به دلیل نداشتن گنج قارون؛ صبر ایوب و...» و همواره گفتاری که حول ایوب سامان گرفته بود او را همچون انسانی صورتبندی میکرد که بر هر مصیبتی که به او نازل میگشت، صبر پیشه میکرد. ۱۰ فرزندش، ثروتش و سلامتیاش را از دست میدهد اما باز میگوید: «خداوند داد و خداوند گرفت».اما این کییرکگور بود که ما را از این «خواب دگماتیستی» راجع به ایوب بیدار کرد؛ و نشان داد که چگونه ایوب به مصاف انتقادی با خداوند میرود؛ که چگونه با خدا دعوا میکند؛ جدل میکند؛ او را به پرسش میکشد؛ که به کدامین گناه مرا به این روز انداختهای؟ ایوب حتی جلوی همهٔ دوستان خود نیز میایستد که معتقد بودند مصیبتهای او بخاطر گناهان اوست. کییرکگور شُکوه ایوب را نه در صبر او بلکه در شِکوهٔ او صورتبندی میکند. او نه به آسیبشناسی کردن خود باور دارد(پیدا کردن گناهی که ممکن است مرتکب شده باشد) و نه به آسیبشناختیکردن خداوند؛ او پرسش دارد. او میخواهد جلوی نا-عدالتی را بگیرد که خداوند را از آن بری میداند؛ به قول کییرکگور لعنت بر تسلیدهندگان رسمی که بعد از هر مصیبتی فرامیرسند و نمیگذارند که با خداوند دعوا کنیم.
۳- آهنگهای عاشقانه قسمی تسلیدهندهٔ دروغین هستند؛ و با مکانیسم فردیسازی و رمانتیزهکردن لحظهٔ جدایی نمیگذارند آن لحظهای رؤیتپذیر بشود که از اساس این جدایی را ممکن میکند؛ این آهنگها با مسئول کردن ارادهٔ دیگری، نمیگذارند هستیهایی را رصدپذیر کنیم که انتخابها در درونهٔ آن ممکن میشوند؛ این آهنگها قسمی دعوا یا با خود است و یا با معشوق؛ نمیگذارند که با خداوند دعوا کنیم؛ اینبار با خدایان و بتهای این عصر؛ نمیگذارند طغیانی کنیم علیه ارزشها و چیزهای خوبِ این جهان! آهنگهای عاشقانه سدی در برابر رهایی عشق هستند؛ همانگونه که داروهای شیمیایی پزشکی سدی در برابر رهایی از بیماری هستند!
#نویسنده_مهمان
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology