🔅 و بازتولید فرهنگی. 🖋 محمد رنجبر

🔅 #مریم_میرزاخانی و بازتولید فرهنگی
🖋 محمد رنجبر

📍 ستاره‌ای که با گشودن رموز ریاضی، کلیشه های زنانگی را شکسته و دل همه را برد، به سرنوشت شومی دچار شد که حتی فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی را راه فراری از آن نبود؛ جوانمرگی. دختری که خنده‌های آتشین را تحریم کرده بود، در پس معمای زندگی، با دوختن لبهای براماسیده‌اش از راز سر به مهر پرده برنداشت، اما چهره‌اش خود گواه اسارتِ زندگی در پشت لبهایش بود.

هنگام دریافت جایزه‌اش از رییس جمهور، با چشمهای بسته، سرش به زیر بود و تنها لبخند ملیحی بر لب داشت. در عکس یادگاری با هاشمی و حداد عادل به دوربین نگاه نکرد و لبخند نزد. از او هیچ عکسی منتشر نشده که رو به دوربین خندیده باشد، حتی زمانی که در کنار پدر و مادرش در مسجد اصفهان عکس یادگاری می‌گیرد و این معنایی جز اسارت ندارد، اسارتِ در کلیشه‌ها.

مریم از زمانی که به المپیاد راه یافت، دیگر به خودش تعلق نداشت؛ ابتدا آبروی خانواده گشت و به تدریج به الگوی دختران با استعداد این سرزمین تبدیل شد و پیچیدن آوازه‌اش در سراسر دنیا روز به روز مسئولیتش را سنگین‌تر می‌کرد. ذره‌بین ایرانی‌ها همواره روی قهرمان‌هایشان زوم است و مریم از این قاعده مستثنا نبود که هیچ، دختر بودنش وظیفه را برایش سخت تر هم کرده بود.

هر چه بیشتر رشد می‌کرد، بیشتر تحت فشار قرار می گرفت و حفظ حریم خصوصی زندگی برایش مهمتر می‌شد. عدم پخش خبر بیماری مریم منطبق با تاکید فیروز نادری بر اهمیت حوزه خصوصی زندگی برای مریم بود که بدون حاشیه و به دور از سروصدا در عشق خودش غرق بود و سایه سنگین دخالت دیگران در زندگی‌اش بیش از هر چیز دیگری آزارش می‌داد، تو گویی اعتبارش چیزی جز انتظارات و مسئولیت برایش به ارمغان نیاورده بود، هرچند آن سرِ دنیا، که این فرهنگ سراپای وجودش را فرا گرفته بود.

هرچند اعتباری که جایزه فیلدز به وی داده بود، می توانست زندگی اش را متحول کند و مثل هر مسئولِ فرصت طلبی یا استادِ پرمدعایی از آن برای دستیابی به آرزوهایش استفاده کرده و سالها مغرورانه و با خوابیدن در باد این جایزه، زندگی آسوده ای داشته باشد، اما یک ویژگی مهم، مسئولیت پذیریش را از دیگران متمایز می‌کرد: بی ادعایی؛ همان گوهر گمشده امروز ما. عشقش به ریاضیات نیاز به هیاهو نداشت، اما سکوت و لبخند براماسیده‌اش دنیا را فتح کرد، هرچند که به عنوان یک الگو اسیر انتظارات دیگران بود.

مریم هر چه در سالهای گذشته نماد امید، موفقیت علمی و شکستن کلیشه های زنانه بود، چه بخواهیم چه نخواهیم امروز با تبدیل شدن به نماد یاس از زندگی و دنیای دو روزه همان نگرش سنتی را بازتولید می‌کند؛ یاس از قدرت مقاومت در برابر ساختارهای کلیشه‌ای. بی آنکه بر زبان آورده شود، مرگش عاقبت وقف زندگی به پای علم نوشته شده و بار دیگر بر ارزش والای علم خط بطلان کشیده می شود. غم انگیزتر زمانی است که او با تمام درجات علمی حتی از گرفتن شناسنامه ایرانی برای فرزندش ناتوان بود؛ تنها به دلیل نظام مردسالار ایرانی و خارجی بودن شوهرش.
راستی چند زن با مشخصات مریم می‌شناسید که به عنوان یک ستاره بی ادعا، بیشتر از آنها در اوج مانده باشد؟

#جامعه
#زنان
#نویسنده_مهمان

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ