🔅 ‌شناسی_معرفت؛

🔅 #جامعه‌شناسی_معرفت؛

🔹 #برگر و #لاکمن، وظیفه جامعه‌شناسی معرفت را بررسی هر آنچه به‌عنوان معرفت و شناخت تلقی می‌شود، می‌دانند. جامعه‌شناسی معرفت باید بیش از هر چیز، معرفت متعارف را کانون بررسی‌های خود قرار دهد، نه عقاید را، زیرا این معرفت متعارف است که تار و پود معناهایی را تشکیل می‌دهد که بدون آن‌ها، هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد. در نتیجه، جامعه‌شناسی معرفت باید به بررسی ساخت اجتماعی واقعیت بپردازد.
فرض اصلی آن‌ها این است که آراء راجع به جامعه شامل مجموعه‌های عادی معرفتی (مانند ضرب‌المثل‌ها، کلیشه‌ها و توقعات دوجانبه)، همان جوهره و خمیرمایه جهان اجتماعی‌اند.

بنابراین برگر و لاکمن با معرفتی که اساس زندگانی روزمره را شکل می‌دهد، سروکار دارند؛ یعنی همان معرفت عمومی یا متعارف. معرفت متعارف هم دارای واقعیت ذهنی است و هم دارای واقعیت عینی. دارای واقعیت ذهنی است، که افراد مجموعه‌ای از باورها، توقعات، تعاریف، معانی و ارزش‌ها را مطابق با جهان‌بینی متعلق به خود می‌پذیرند. تحقق عینی این معرفت‌ها نیز با اجتماعی شدن آن‌ها حاصل می‌شود. بنابراین دارای نوعی عینیت است. برگر و لاکمن به کمک این معرفت‌های عینی افراد جامعه را تیپ‌بندی می‌کنند. کسانی که دارای تیپ‌بندی متعارف مشترکی هستند، از لحاظ هستی اجتماعی نیز به‌نوعی مشترک‌اند. مقصود آن‌ها از تیپ‌بندی متعارف، ارزش‌گذاری‌های عمومی و متعارفی است که افراد در مورد اشخاص و موقعیت‌ها و رفتار متناسب با آن اشخاص و موقعیت‌ها انجام می‌دهند. به عقیده آن‌ها ساخت اجتماعی، حاصل جمع همه این تیپ‌بندی‌ها و الگوهای کنش متقابلی است که به‌وسیله این تیپ‌بندی‌ها نهادی شده است. نهاد اجتماعی را نیز مجموعه‌ای از تیب‌بندی‌های الگو شده و متقابل می‌دانند.

نهادها نشانگر تاریخ‌مندی و کنتر‌ل هستند. نمونه‌سازی‌های متقابل کنش‌ها در جریان تاریخ مشترکی ساخته می‌شوند. نهادها همواره دارای تاریخ و محصول تاریخ‌اند. نهادها همچنین از طریق فراهم‌کردن الگوهای از پیش تعریف‌شده کنش، کنش انسانی را کنتر‌ل می‌کنند.
برگر و لاکمن نهادهای اجتماعی یک جامعه را دارای همبستگی ذاتی و کارکردی ‌نمی‌دانند، بلکه همبستگی و یکپارچگی را ناشی از روشی که در واکنش به این نهادها وجود دارد، قلمداد می‌کنند. منطقی که به نهادهای اجتماعی، همبستگی می‌دهد، مشروعیت است. اعطای اقتدار به نهادهای اجتماعی را صرفاً اراده انسانی صورت نمی‌دهد، بلکه مشیت الهی، قانون طبیعی و تقدیر تاریخی نیز در آن دخیل‌اند. دین، فلسفه، اسطوره و علم عمده‌ترین استراتژی‌های نمادین مشروعیت‌بخشی اجتماعی‌اند.

به طور کلی، واقعیت اجتماعی از روابط متقابل و تعاریف مشترک میان افراد سرچشمه می‌گیرد. آگاهی ذهنی افراد از راه معانی مشترک و معیاربندی شده و در قالب شیوه‌های نهادی شده رفتار، عینیت پیدا می‌کند. این الگوهای نهادی شده رفتار، در داخل یک کل معنادار و از طریق قواعد مربوط به مشروعیت که چارچوبی منسجم به حیات فردی می‌دهد، هماهنگ می‌شود. همه جهان‌های نمادین و همه مشروعیت‌ها، فرآورده‌های انسانی هستند؛ یعنی وجود آن‌ها، در زندگی‌های محسوس افراد ریشه دارد و هیچ اعتبار تجربی و عینی جدا از این زندگانی‌ها ندارد.

#نظریه‌ها
#نظریه_جامعه‌شناسی_معرفت
#پیتر_برگر
#توماس_لاکمن
#جامعه‌شناسی

🔰 ازکانال جامعه شناسی و مسائل روز

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ