‌✅ پس شگفت آور نیست که افراد و تئوری هایی که پیرامون اسم و مارکسیسم گرد آمده‌اند، به لحاظ و تأثیرشان بر مدرنیسم و نظریه پردازی‌های

‌✅ پس شگفت آور نیست که افراد و تئوری هایی که پیرامون اسم #مارکس و مارکسیسم گرد آمده اند ،به لحاظ و تأثیرشان بر مدرنیسم و نظریه پردازی های شآن در باب مدرنیسم، اهمیت بسیار زیادی داشته اند. مدرنیسم نه فقط به مثابه ی نوعی بیگانگی از سرمایه‌داری جنبه تئوریک یافت،( با تلاش مفسرانی از جورج لوکاچ گرفته تا فردریک جیسمن) بلکه رادیکال ترین جنبه آن در نقد و تئوری مارکسیستی تجلی پیدا کرد(مثلا در نوشته‌های والتر بنیامین ،برتولت برشت و تئودور آدورنو) گذار ‌های قرن نوزدهمی از روستا به شهر، از زمین به کارخانه، از تولید فردی به تولید انبوه،موقعی بهتر قابل درک است که تأثیر تحلیل‌های مارکس در باب تاریخ، سیاست و جامعه را در نظر داشته باشیم. مدرنیست بارها بارها ادبیات بحران بوده است و مارکس بود که بحران را در بطن تکامل سرمایه‌داری میدید.
از سوی دیگر، مارکس می دید که بحران ها به دلیل رجعت تناوبی شان وجود کل جامعه بورژوایی را در معرض پرسش قرار می‌دهند ،و هر بار هم تهدید کننده تر.و متن هایی مانند هاوردز اند ای ام فورستر، سرزمین بایر تی.اس.الیوت، زنان عاشق دی. اچ. لارنس ،و رجعت دابلیو.بی.ییتس،به انگیزه ی نوعی ترس مشابه از بحران و میل به تجدید جوانی خلق شده اند.
مارکس در مانیفست کمونیستی همچنین بیان می کند که چنین جامعه ای چگونه با انگیزه های رقابت امیز شکوفا می شود.

📚 #مدرنیسم
🖋 پیتر چایلدز

🌐جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology