شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
🔴 شورشهای شهراشوب: بحران تعبیر و تدبیر، و استغنا از علوم انسانی
🔴 شورشهای شهراشوب: بحران تعبیر و تدبیر، و استغنا از علوم انسانی
🖋 محمدمهدی مجاهدی
آدمها شورش میکنند، خصوصاً در جوامع پیچیدهی شهری در دوران مدرن، بالاخص در جوامع دستخوش دگرگونیهای ژرف مادی (دولتـملتسازی مدرن) و ساختیابیهای جدید معنایی (در مواجهه با علم جدید و عالم مدرن)، مثل جامعهی ایران. چرخ آسیای ایران در یکصدوسی سال اخیر تقریباً هیچگاه بیش از ده، بیست سال پیاپی قراری بهسامان نیافته است و میانگین، کمتر از هر دهه یک بار به خیزش خیزآبهای چالش و دگرگونی تن سپرده است:
۱۲۷۰ (جنبش تحریم تنباکو)،
۱۲۸۵ (نهضت مشروطیت)،
۱۲۹۹ (کودتای رضاخان)،
۱۳۲۰ (هجوم نیروهای متفقین به ایران و انتقال پادشاهی)،
۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ (از قیام ۳۰ تیر تا کودتای ۲۸ مرداد)،
۱۳۴۱ تا ۱۳۴۳ (از اعتراض به قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، منتهی به قیام ۱۵ خرداد، تا اعتراض به قانون کاپیتولاسیون)،
۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ (قیام ۱۹ دیماه و حوادث منتهی به انقلاب)،
۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ (پایان جنگ و حوادث مقارن آن، و اصلاح قانون اساسی)،
۱۳۷۶ (انتخابات ۲ خرداد)،
۱۳۷۸ (۱۸ تا ۲۳ تیرماه و حمله به کوی دانشگاه)،
۱۳۸۸ (جنبش سبز)،
و حالا ۱۳۹۷.
شورش مردم و در افتادن به چالهی چالش بهخودیخود خبری ناخوش یا خوشآیند نیست. خوشی و ناخوشی این خبر به هنرمندی یا بیهنری مردم و نخبگان فکری و ابزاری این جوامع بستگی دارد که چگونه این چالشها و شورشها را تعبیر و سپس تدبیر کنند؛ در آنها راهی برای تأمین خیر عمومی بجویند، یا از آنها گورستان امیدها و آرزوها بسازند. این شورشها و چالشها با وجود همهی خطرهایی که بالقوه برای سامان سیاسی دارند، فرصتهایی طلایی میتوانند باشند برای بازاندیشی و تصحیح فوری مسیرهای پرخطا و تصمیمهای پرخطر، هم برای نخبگان درون و برون ساخت سخت قدرت، هم برای عموم مردم.
ناظر بر ناآرامیهای روزهای اخیر کشور، تنها مایهی نگرانی کسانی که عبرتآموزانه به تاریخ و سیاست ایران مینگرند، این گواهی تاریخی است که مردم و نخبگان فکری و ابزاری ما (مانند اغلب اقرانشان در چهار گوشهی خاورمیانه) متأسفانه استعدادی ویژه برای تبدیل این دست چالشها و شورشها به گورستان امیدها و آرزوها دارند و در بهرهگیری از آنها برای تأمین خیر عمومی معمولاً کماستعداد و بیهنر ظاهر میشوند.
سبب این بیهنری و کماستعدادی چیست؟ فرضیههایی حدسی میشود در میان آورد، ولی هنوز به درستی نمیدانیم. علت هرچه باشد، این قدر هست که با ملاحظهی این سابقهی مکرر، نمیتوانیم آسانگیرانه و آرزواندیشانه به طبع و میل و تجربه و سابقهی نخبگان فکری و ابزاری امیدوار باشیم که این نوبت، خلاقانه الگوهایی نو برای تعبیر و تدبیر این بحران و چالش بیندیشند و به راهی جز آنچه خود یا اقران و پیشینیانشان پیشتر رفتهاند، بروند و الگویی نو در مواجهه با این چالشها و شورشها بسازند و بیازمایند.
اگر نخبگان ابزاری ما تصادفاً این نوبت خیرخواهانه و عبرتآموزانه بخواهند خطاهای گذشتهی خود و دیگران را تکرار نکنند، و نخواهند با این شورشها و چالشها، گورستانهای امیدها و آرزوها آبادتر شود، به نظر نمیرسد راهی جز جدی گرفتن علوم انباشتهی انسانی و اجتماعی در زمینهی تعبیر و تدبیر شورشهای اجتماعی داشته باشند.
هرچند سابقهی ایشان چنین امیدی برنمیانگیزد، ولی اگر واقعاً بخواهند، راهش این است که نخبگان ابزاری ما خاضعانه بر آستانهی دانشهای سیاسی و اجتماعی زانو بزنند و متواضعانه پرسشهایی از این دست بپرسند:
- فساد قضائی و اقتصادی و سیاسی و مدیریتی چگونه ساختاری میشود؟
- چگونه این فسادهای ساختاری سبب بیاعتمادی و نومیدی اجتماعی فراگیر میشود؟
- عدالت بهمثابهی ارزش پایهی سیاسی، چرا و چگونه در مقام تدبیر سیاسی نیندیشیدنی میشود؟
- احساس محرومیت نسبی چگونه فراگیر میشود؟
- رابطهی شورشهای اجتماعی با فساد و بیعدالتی و بیاعتمادی و نومیدی اجتماعی و احساس فراگیر محرومیت نسبی چیست؟
- انسداد ساختاری برنامهها و تجربههای اصلاحجویانه چگونه زمینهساز شورشهای اجتماعی میشود؟
- در چه شرایطی دانشگاهها و دانشگاهیان از پرداختن و پاسخ گفتن به این پرسشها باز داشته میشوند و باز میمانند؟
- پاسخهای عاجل و آجل به این پرسشها را چگونه میتوان از دانشگاهها و اندیشهوران سیاسی و اجتماعی خواست و از ایشان برای به دست دادن تعبیر و تدبیری نو مدد جُست؟
🌐 شبکه جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology