‌☀️ مهرنامه و نگاهی به «جا انداختن» ایده به مثابه بنیانگزار خشونت. 🖋 سیدجواد

‌☀️ مهرنامه و نگاهی به "جا انداختن" ایده #شریعتی به مثابه بنیانگزار خشونت
🖋 سیدجواد #میری

📍 در طی این دو سال اخیر میتوان خط سیر مشخصی را توسط #مهرنامه و #اندیشه_پویا در قبال سنت روشنفکری دینی مشاهده کرد که دائما حول مفهوم "نفی" و "سیاه نمایی" انقلاب میچرخد ولی نفی انقلاب و تطهیر نظام شاهنشاهی را با چینش مجموعه ای از استراتژیها انجام میدهند. به عبارت دیگر، پرسشی که اینجا میتوان مطرح کرد این است که در جامعه ایران چه اتفاقی رخ داده است که سلطنت طلبی در برابر دینخواهی قرار گرفته است؟ به نظر من، انقلاب ۵۷ خیزشی بود بر علیه استبداد سیاسی و حق تعیین سرنوشت ملت مبتنی بر اراده ملی و متفکرینی چون شریعتی و بازرگان و مطهری و بهشتی در گفتمان دینی قابلیتی رهایی بخش علیه استبداد که خود را در پس فره آریا مهری پنهان کرده بود، یافته بودند. زیرا در نگاه ایرانیان سلطنت امری مقدس شمرده میشد ولی وقتی استبداد فردی در پس این باور خود را پنهان کرده بود، روشنفکرانی همچون شریعتی با بازخوانی گفتمان دینی این جرئت را در میان متدینین ایجاد کردند که سلطنت قداست ندارد و حاکمیت که بر ضد اراده ملی عمل کند از مشروعیت ساقط میگردد. #روشنفکران_دینی با
قداست زدایی از سلطنت دین را به عرصه سیاست آوردند ولی در این جابجایی اتفاق مهمی رخ داد و آن این بود که نهاد دین کارکردهای جدیدی در عرصه جامعه ایران در حوزه های گوناگون پیدا کرد ولی مهمترین عامل اقبال مردم به دین تفسیری بود که مشروعیت قدرت را منوط به اراده ملت کرده بود. شریعتی نماینده این تفسیر بود ولی پرسش اینجاست که چرا در جمهوری اسلامی باید مجله ی دائما شریعتی ستیزی و شریعتی زدایی و حمله به سنت روشنفکری دینی کند و در عوض تبلیغ سلطنت و کوروش و آریا و اهورا و پان-آریائیسم کند و همزمان تمامی بلیه هایی را که جامعه ایران و حتی جهان اسلام اعم از القاعده و طالبان و داعش گرفتار آن شده است را منتسب به روشنفکری دینی و در راس آن شریعتی کند؟ من فکر میکنم باید کمی تیزبین بود و نشانه ها را نشانه رفت و یکی از آن نشانه ها تغییراتی در ساخت برخی جوانب قدرت در ایران است که اراده ملی مبتنی بر خوانش دینی و مطالبه گری از حاکمیت که منبعث از خوانش اسلامیستی شریعتی است را برنمیتابد و از این رو چرخشی در حال رخ دادن است که افکار عمومی
مطالبه گری و عصیان به مثابه حقوق شهروندی را فراموش کنند و به دنبال اسطوره هایی در عصر باستان بروند یا به خوانشهای از دین تمکین کنند که حاکمان را اولو الامر بنگرند و امرشان را مطاع بپندارند. به سخن دیگر، ستیز با شریعتی یا هجمه علیه روشنفکری دینی بخشی از پروژه عقیم کردن جنبش اجتماعی و عدالت خواهی ایرانیان است که به دنبال مشروط کردن قدرت بوده اند ولی یکبار با نام فره ایزدی به استبداد سیاسی کشید و بار دیگر با نام اطاعت از اولو الامر. به زبان دیگر، روشنفکر مسلح خطاب نمودن شریعتی بخشی از پروژه ظریفتری است که مهرنامه در چینش راست سیاسی در حال اجرای آن است. البته نباید از این نکته غافل شد که ناکارآمدی سیاسی و سرخوردگی اجتماعی اقبال به نوعی از ناسیونالیسم افراطی را در بخشهایی از جامعه ایجاد کرده است که تقابل با اسلام سیاسی و نمادهای آن چون شریعتی میتواند برای قشرهایی محبوبیت اجتماعی ایجاد کند تا آنها بتوانند بهره برداری های مطلوب خویش را بنمایند. به سخن دیگر، راندن شریعتی به حاشیه راندن یک فرد به حاشیه نیست بل مطرود کردن خوانشی از دین است که از قدرت مطالبه پاسخگویی دارد و دین را در خدمت حاکمیت برنمیتابد بل دین را در خدمت رهایی انسان میخواهد.

🌐جامعه‌شناسی علامه
https://t.me/joinchat/AAAAAD-FIxbY7Ab5PtgsmQ