شبکه جامعهشناسی علامه 📍 بررسی تحلیلی جامعهشناختی و سیاستگذاری اجتماعی پشتیبانی و ارتباط با ما⬇️ ☑️ @Atu_Sociologier اینستاگرام: 📸 Instagram.com/atu_sociology
ادامه از 👆. عادیسازان تنظیمی با این اصل ساده پیش میروند که فوتبال سیاسی با یک تیم غیرممکن است
ادامه از 👆
اگر عادیسازیهای نوع اول و نوع دوم را به دو باشگاه آبی و قرمز تشبیه کنیم که هریک در صدد پیروزی بر حریف است، عادیسازی تنظیمی درصدد تأسیس یا احیای فدراسیون فوتبال است، خصوصا در شرایطی که یکی از دو تیم آبی و قرمز، یا هردو، حذف رقیب را بیرون استادیوم در برنامهی کار خود گذاشته باشند.
عادیسازان تنظیمی با این اصل ساده پیش میروند که فوتبال سیاسی با یک تیم غیرممکن است. بنفش به این معنا رنگ عادیسازان تنظیمی است که ترکیبی از آبی و قرمز است و در عین حال که هم با تیم قرمز و هم با تیم آبی کار میکند، خودش از نظر ماهوی و محتوایی و ایدهئولوژیک نه آبی است و نه قرمز.
عادیسازی بهمعنای تنظیمی انرژی حیاتی و نیروی کنش خود را از برقراری جریانی متناوب و مدام میان دو قطب دیگر، یعنی عادیسازی گذشتهنگر و عادیسازی آینده نگر، میگیرد و هرگاه با یکی از آنها یکی شود یا نتواند میان آنها توازنی برقرار کند، منحل میشود. عادیسازی تنظیمی در شرایط بحرانی که بیم فنا فراگیر شده باشد از جانب دو سوی رقابت میان عادیسازان نوع اول و دوم پذیرفته میشود، اما استثناطلبان حتی در شرایطی که واحد ملی با تهدیدهای موجودیتی از درون و بیرون مواجه است، قدرت گرفتن عادیسازی را مساوی مرگ خود میگیرند.
دولت روحانی دولتی عادیساز به معنای سوم است، دولتی تنظیمی که هم حاکمیت جمهوری اسلامی را با تنشزدایی برجامی از بیم فنا و تهدیدهای موجودیتی رهانید، و هم زمینهی بازگشت رقابت و همکاری میان عادیسازان نوع اول و نوع دوم را فراهم آورد و هم البته در تقابل با استثناطلبان قرار گرفت. هم عادیسازان نوع اول و دوم و هم استثناطلبان پیشینهی آشکاری از تقسیم بر دو و منهای یک کردن نیروهای سیاسی دارند. اما عادیسازی تنظیمی هم دربرابر استثناطلبان میایستد و هم با برقراری جریان متناوب و مدام همکاری و رقابت میان عادیسازان نوع اول و دوم دربرابر «منهای یک کردن» نیروهای سیاسی که ناگزیر همیشه «تقسیم بر دو» میشوند، میایستد.
حدوداً چهار سال پیش یک قلم از اعجاز هشتسالهی معجزهی هزارهی سوم برای مردم ایران تورمی معادل تورم آن روز ونزوئلا بود. یک قلم دیگر از آن اعجاز هزاره نزدیک شدن آهنگ رشد تورم ایران و به شیب فزایندهی تورم در ونزوئلا بود. امروز کمتر از چهار سال پس از ریاست جمهوری روحانی اندازه و شتاب تورم در ایران مهار شده است و نزدیک است که تکرقمی شود، ولی یک سالی است که مردم ونزوئلا در تنگنای تورمی سرکش که اکنون سر به فلک زده است، گرفتار آمدهاند و برونشدی هم برابر ایشان گشوده نیست. وضع تورم در ایران میتوانست مانند وضع تورم در ونزوئلا باشد اگر سال ۹۲ دولت عادیساز روحانی تشکیل نمیشد.
حدود چهار سال پیش علاوه بر تحریمهای نفسگیر و کمرشکن اقتصادی، ایران با تهدیدی موجودیتی مواجه بود. قطعنامههای پیاپی شورای امنیتْ ایران را به دامنهی تند و لغزندهی فصل هفتم منشور ملل متحد رانده بود، وضعیتی که هیچ ملت و کشوری تا آن روز بدون درغلتیدن درون هاویهی جنگی بنیانبرافکن و تحمل قحطی و مرگهای وسیع ناشی از کمبود دارو و قطع سراسری برق و آب آشامیدنی از آن بیرون نیامده بود، و این همه حاصل هشت سال «مدیریت جهانی» مردمفریبانهای بود که به اجماعی جهانی برضد ایران جایگاهی حقوقی و موجه در نظام بینالمللی بخشیده بود تا از ایران آماجی مناسب برای مداخلهای ژرفاشوب ساخته بود و چندان بهانههای ارزان و آسان اختیار دشمنان گذاشته بود که ایشان بتوانند دشمنی با ایران را جهانی و سراسری و اجماعی کنند و به عنوان رویکردی حقوقی و بشردوستانه و پیشگیرانه وانُمایند. دو سال پس از استقرار دولت روحانی، ایران از وضعیت تهدید حیاتی خارج شد و موجودیت و تمامیت ایران از دغدغهی فنا خلاص شد. وضع ما امروز میتوانست بهآسانی وضع هریک از کشورهای کلنگیشدهی منطقه باشد از لیبی تا سوریه، از عراق تا افغانستان، اگر سال ۹۲ دولت عادیساز و تنظیمی روحانی تشکیل نمیشد.
اکنون هرچند ایران از تهدیدهای خارجی و هاویهی تورم رهیده است، اما هنوز شش ابَربحران، به قول دکتر نیلی، اژدهاوار زیر پای مردم و حاکمیت یکپارچهی ملی ما گام گشوده است. حل این ابربحرانها از توان مدیریتی هریک از نیروهای دوگانهی عادیساز نوع اول و دوم خارج است. استثناطلبان هم چنانکه در سالهای ۸۴ تا ۹۲ نشان دادند، نه تنها از درک و حل این بحرانها عاجز اند، بلکه خود بخشی از صورتمسأله اند. به رقبای اصلی روحانی باید نگریست و دید که یکی نمایندهی اصلی استثناطلبان است و دیگری نمایندهی خودخواندهی ایشان. رقبای فرعی روحانی هم هریک نمایندهای ضعیف از عادیسازی نوع اول یا دوم اند. میماند معاون اول روحانی که روحانی خود تماماً او را نمایندگی میکند. اما روحانی افزون بر این، نماد جریان اصلی عادیسازی تنظیمی است.
دنباله 👇👇👇
🌐جامعهشناسی علامه
@Atu_Sociology