نخستین کانال تخصصی روابط بینالملل - معرفی کتاب و مقاله - اطلاعرسانی برنامههای تخصصی و همایشها - تحلیل و تفسیر آخرین تحولات منطقهای و جهانی - ارائهی تحلیلهای مرتبط با تحولات روز مطالب مندرج، تنها «بازتاب» اخبار است نه نظر گردانندگان کانال.
✍🏻 چگونه نا آگاهی از تفاوتهای فرهنگی و گفتاری باعث آغاز جنگ میشود؟ (بخش ۲)
✍🏻 چگونه نا آگاهی از تفاوتهای فرهنگی و گفتاری باعث آغاز جنگ میشود؟ (بخش 2)
در فرهنگ ما ایرانیان، بهعنوان یکی از فرهنگهای جمعگرا و زمینه-محور، "تعارف" یکی از رسومات شناخته شده رفتاری ماست. سخنانی که در "تعارف" گفته میشوند، فقط با توجه به "زمینه" آن است که معنای واقعی خود را مییابند و معنای لفظی سخنان به هیچ عنوان نمیتواند معنای واقعی یک تعارف را تعیین کند.
ما ایرانیان میدانیم که اگر در یک مهمانی برای خوردن غذا به ما "تعارف" شود، در آغاز این تعارف معنای واقعی دعوت به غذا را دارد، اما اگر بعد از خوردن یک یا دو بشقاب، صاحبخانه باز هم به شما برای خوردن تعارف کند و حتی بگوید "اگر نخورید، ناراحت میشوم"، این تعارف دیگر فقط به معنای احترام گذاشتن به مهمان است و به هیچ عنوان معنای لفظی سخنان را نمیدهد. اما اگر شما یک مهمان خارجی – از کشورهای با فرهنگ فردگرا و محتوا-محور – داشته باشید، اینگونه تعارف ممکن است توسط مهمان تا خوردن آخرین لقمه غذای مانده بر روی سفره جدی گرفته شود. از اینرو بعید نیست حتی آن دوست غیرایرانی برای اینکه شما ناراحت نشوید، علیرغم میل خود و با سختی، تمامی غذای روی سفره را نوش جان کند! (این اتفاق در واقعیت برای بسیاری از کسانیکه که به این تفاوت میان فرهنگی آگاه نیستند، پیش آمده است).
برعکس این مساله نیز دقیقا صادق است و آن هنگامی است که یک میزبان با فرهنگ محتوا-محور، یکبار در ابتدای غذا به مهمان با فرهنگ زمینه-محور بگوید که "از خود به هر میزان که میخواهید پذیرایی کنید" و دیگر تعارف دوبارهای در طول غذا خوردن در کار نباشد. این تعارف نکردن، میتواند باعث شود که مهمان گرسنه بماند (و حتی ناراحت شود) چرا که آن سخن اولیه میزبان، بدون تعارفهای دوباره، معنای واقعی دعوت به خوردن بیشتر را نمیدهد.
بدفهمی میان فرهنگی در ارتباطات کلامی دیپلماتیک
حال اگر از مثال قبلی که تاثیر بدفهمی ناشی از تفاوتهای فرهنگی در ارتباطات عادی زندگی روزمره را نشان میداد فراتر رویم، میتوانیم به داستان اول این نوشته برگردیم تا پیامدهای بدفهمی و سوء برداشت در حوزه روابط دیپلماتیک، میان فرهنگ های محتوا-محور و زمینه-محور، را مورد بررسی دقیقتری قرار دهیم.
این روزها جدالهای لفظی بین ایران و آمریکا به وضعیت حساسی رسیده است. سخنانی که توسط مقامات طرفین گفته میشود، وقتی بدون توجه به تفاوت فرهنگی در شیوه گفتار و برداشت سخنان ایراد گردد، میتواند منجر به بدفهمی هر یک از طرفین و در نتیجه تبعات ناگواری شود.
مقامات جمهوری اسلامی که ذهنیتشان با فرهنگ زمینه-محور مانوس است، گاه از روی عصبانیت سخنانی را بر زبان میرانند تا ناخرسندی خود را بهواسطه آن سخنان نشان دهند بدون اینکه محتوای متن سخنانشان و پیامدهای دیپلماتیک آن سخنان را درنظر بگیرند.
اینگونه سخنان توسط مقامات آمریکایی و دیگر کشورهای غربی که با فرهنگ محتوا-محور آشنایی و انس دارند، معمولا بدینگونه تفسیر و معنا میشود که به اصل سخنان بها داده و زمینه ابراز آن را نادیده میگیرند. بهطور نمونه واکنش اخیر مقامات جمهوری اسلامی درباره مساله تهدید آمریکا برای تحریم نفت ایران، با سخنان تند حسن روحانی همراه بود که تهدید به بستن تنگه هرمز و دیگر تنگهها را مطرح کرد. این سخنان از نگاه ناظران و کارشناسانی که خود با فرهنگ زمینه-محور آشنایی دارند، تهدیدی جدی تلقی نمیشود و آن را بیشتر بلوف ناشی از عصبانیت مقامات ایران از تهدید تحریم نفت میدانند. اما سخنان وی بلافاصله واکنش مقامات آمریکا را در پی داشت چرا که آنها سخنان را، فارغ از زمینه بروز آن، جدی تلقی میکنند.
اما از آنجا که در فرهنگ زمینه-محور الزاما سخنان معنای عینی خود را ندارند، بعد از مدتی و هنگامیکه اعتراضات به این اظهارات بالا میگیرد، مقامات جمهوری اسلامی مجبور میشوند که سخنان خود را تغییر دهند. در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دی ماه سال ۹۰ هم دقیقا سخنان مشابهی از طرف معاون رییسجمهوری وقت در باره بستن #تنگه_هرمز گفته شد که بعد از تهدیدهای تند مقامات غربی، آن سخنان به فاصله یک هفته توسط وزیر دفاع ایران تکذیب شد و او اظهار داشت که "نگفتیم تنگه هرمز را میبندیم"
https://goo.gl/iz42mV