نخستین کانال تخصصی روابط بینالملل - معرفی کتاب و مقاله - اطلاعرسانی برنامههای تخصصی و همایشها - تحلیل و تفسیر آخرین تحولات منطقهای و جهانی - ارائهی تحلیلهای مرتبط با تحولات روز مطالب مندرج، تنها «بازتاب» اخبار است نه نظر گردانندگان کانال.
✍🏻 چگونه نا آگاهی از تفاوتهای فرهنگی و گفتاری باعث آغاز جنگ میشود؟ (بخش ۱)
✍🏻 چگونه نا آگاهی از تفاوتهای فرهنگی و گفتاری باعث آغاز جنگ میشود؟ (بخش 1)
عمار ملکی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تیلبرگ #هلند، در یادداشت خود میگوید ناآگاهی از اختلافات فرهنگی در جدالهای لفظی دیپلماتیک، بیمبالاتی و لفاظی در باره درگیری نظامی میتواند باعث آغاز جنگ بین ایران و آمریکا شود.
در نهم ژانویه سال ۱۹۹۱ (دی ماه سال ۱۳۶۹)، پنج ماه پس از اشغال کویت توسط عراق، گزارشی در مجله نیویورک تایمز منتشر شد که در آن داستان بدفهمی پیش آمده در ملاقات بین وزیر امور خارجه وقت عراق، طارق عزیز، و همتای آمریکاییاش، جمیز بیکر، را روایت میکرد. در آن جلسه وزیر امور خارجه آمریکا به طور صریح و شفاف می گوید که اگر عراق کویت را ترک نکند، آمریکا به حمله نظامی دست خواهد زد. جیمز بیکر این سخنان را با لحنی آرام و بهدور از عصبانیت بیان میکند. در آن جلسه در کنار وزیر امور خارجه عراق، برادر صدام نیز نشسته بود و ظاهرا او به جای توجه به آنچه جیمز بکر میگوید، بیشتر به لحن وزیر امور خارجه آمریکا توجه کرده بود. در نتیجه، برادر صدام نظرش در باره جلسه را اینگونه به بغداد منتقل میکند که "آمریکاییها حمله نخواهند کرد. آنها ضعیف هستند و آرام. آنها عصبانی بهنظر نمیآیند و فقط حرف میزنند و اهل عمل نیستند".
یک هفته پس از آن ملاقات، آمریکا و متحدانش حمله گستردهای را علیه #عراق آغاز کردند و حکومت عراق را مجبور کردند تا از #کویت خارج شود .
این مثال ذکر شد تا که اهمیت تفاوتهای فرهنگی و لزوم شناخت آنها در روابط بین الملل، و مخصوصا در شرایط حساس که امکان بروز درگیری وجود دارد، مورد بررسی و تامل قرار گیرد. اینگونه بدفهمی در گفتوگوهای دیپلماتیک میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد و کشور و ملتی را گرفتار مشکلات و مصائب فراوانی سازد.
🔹 ریشه اینگونه بدفهمی و سوء برداشت چیست؟
یکی از شاخههای علوم اجتماعی، مطالعات میان فرهنگی است که به بررسی تفاوتهای میان فرهنگها و ارزشهای فرهنگی آنها میپردازد. دانستن تفاوتهای فرهنگی و پیامدهای آنها در عمل، در رشتههای مختلف علوم انسانی (مدیریت، روانشناسی، بازاریابی، سیاستگذاری،روابط بین الملل و ...) کاربردهای مهمی دارد.
برای بازشناختن تفاوت میان فرهنگها، با استفاده از مطالعات کیفی (نظری) و کمی (آماری)، چندین شاخص (بُعد) فرهنگی مختلف معرفی شده است. بهطور نمونه میتوان از شاخص فردگرایی(/جمعگرایی)، روحیه رقابت(/روحیه همکاری)، نامعلومپرهیزی (/نامعلومپذیری)، کوتاهمدتنگری (/بلندمدتنگری)، سنتگرایی (/نوگرایی)، اهمیت(/عدم اهمیت) سلسله مراتب و ... نام برد.
هر یک از این شاخصها میتواند شامل چند زیر- مولفه تفاوت فرهنگی باشد. یکی از مهمترین شاخصهایی که در مطالعات میان فرهنگی بیشتر از بقیه به آن پرداخته شده است، شاخص فردگرایی- جمع گرایی است. این شاخص، ویژگیها و وجوه مهمی از تفاوتهای میان فرهنگی را در خود نهفته دارد که دانستن آنها برای مفاهمه درست میان دو فرهنگ ضروری است.
هر یک از این شاخصها میتواند شامل چند زیر- مولفه تفاوت فرهنگی باشد. یکی از مهمترین شاخصهایی که در مطالعات میان فرهنگی بیشتر از بقیه به آن پرداخته شده است، شاخص فردگرایی- جمع گرایی است. این شاخص، ویژگیها و وجوه مهمی از تفاوتهای میان فرهنگی را در خود نهفته دارد که دانستن آنها برای مفاهمه درست میان دو فرهنگ ضروری است.
یکی از ویژگیهای متمایز کننده فرهنگهای فردگرا و جمعگرا، میزان اهمیت "خود موضوع" در مقابل میزان اهمیت "زمینه موضوع" است. بدین مفهوم که در فرهنگهای فردگرا، اصل محتوا/ متن/ سخن اهمیت دارد (فرهنگ محتوا-محور content-oriented) درحالیکه اغلب در فرهنگهای جمعگرا، آنچه بیش از محتوا/متن/سخن اهمیت دارد، زمینه و حواشی پیرامون آن است که مفهوم و معنای سخن اصلی را تعیین میکند (فرهنگ زمینه-محور context-oriented).
برای ملموستر شدن این بحث، نمونهای از رفتارهای متفاوت در فرهنگهای محتوا-محور و زمینه-محور را میتوان مورد توجه قرار داد.
https://goo.gl/5d79Ae