«تبارشناسی و فهم لحظۀ اکنون». ✍ آرش حیدری …

"تبارشناسی و فهم لحظۀ اکنون"
✍ آرش حیدری



تبارشناسی را می توان دریچه ای به فهم لحظۀ اکنون دانست، دریچه ای که اکنون را متفاوت از فهم رایج می فهمد. به عبارت دیگر تبارشناس، گذشته را از منظری خاص می نگرد تا بتواند اکنون را فهم کند، اما نه در همان چارچوب های رایجی که لحظۀ اکنون به عنوان حدفاصل مسیری دور و دراز از گذشته به آینده ترسیم می شود. تبارشناسی را می توان نوعی نقشه نگاری لحظۀ اکنون دانست. این الگوی فهم اکنون نوعی از مطالعات تاریخی را ممکن می کند که می تواند هرچیزی در هرنقطه ای از فضا-زمان را وارد تحلیلی تاریخمند نماید. در این نوع نگاه نه ساختار زیربنایی وجود دارد که اکنون بر آن استوار شده باشد و نه معنا و بنیان اصیلی که بتوان صحت و اعتبار همه چیز را با آن سنجید. فضا-زمان تاریخ بدل به عرصه ای چند وجهی و در هم تنیده و متکثر می شود که انبوهی از امکان ها را پدید می آورد. در این معنا اکنون نه عرصۀ انسداد و امتناع تمام عیار که همواره گشوده به انواعی از آینده های ممکن است. اما ایدئولوژی های جامعه شناختیِ رایج در ایران معاصر دقیقاً این اکنون را بدل به امتناع و انحطاط و تصلبی تمام عیار می کنند و از دل آن نقشی ویژه برای روشنفکر-جامعه شناس می تراشند که محصول نوع نگاه خاصی به لحظۀ اکنون است. در اکنون هیچ چیز وجود ندارد که امکان پیش بینیِ تمام عیار آینده را فراهم کند. آینده به وهله هایی متعدد گشوده است. برای جامعه شناسی، روان شناسی و سایر علوم انسانی( در معنای کلاسیکشان)، اکنون حائلی است که گذشته را به آینده متصل می کند. آینده غالباً در پیش بینی یا پیشگوییِ رایجی به اکنون و گذشته متصل می شود. از این منظر رسالتی برای روشنفکر و جامعه شناس و صاحب دانش تصویر می شود که او را بدل به اصلی ترین مفسر لحظۀ اکنون می کند. کسی که می تواند در مورد آینده هشدار بدهد و آینده را برای دیگران روشن سازد. تبارشناسی یکسر خلاف چنین موضعی است. اکنون می تواند هر آن بدل به نقطۀ پایان یک عصر شود. اکنون نه محصول سلوک عقلانی و محتوم نیروهای از پیش مقدر، که تراکمی است از انباشت ها و سرهم بندی های مختلف در جریان تاریخ. اکنون، محصول جریان حرکت رو به جلویِ چیزی که از نقطه ای آغاز شده است و بنا است در نقطه ای به پایان برسد نیست، بلکه محصول تصادم انبوهی از نیروها است. با این وصف در تبارشناسی چنین جایگاه پیامبرگونه ای برای روشنفکر نمی توان تصور کرد چرا که نه روشنفکر و نه هیچ کس دیگر به همۀ آینده های ممکن دسترسی ندارند و لذا روشنفکر و مشتقاتش نمی تواند عالیجناب اصلیِ تفسیر تاریخ و دگردیسی¬ها و انقطاع هایش باشد. تبارشناس، اکنون را همواره به مثابۀ یک نقطۀ پایان می نگرد.

@Kajhnegaristan