کژ نگریستن این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1 کژ نگریستن ۱۴:۰۴ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️تاملی بر اخلاقیات❗️ قسمت دوم …📙دینداران معتقدند که اخلاق بخشی از دین است و اگر خداوند تعیین نکند که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است عقل انسان نمیتواند تشخیص بدهد که راست گویی خوبه و دروغ گویی بد. و حال چطور میتوان فهمید که دستورات خدا در مورد مسائل اخلاقی چی بوده پای قشر روحانی به میان میآید که مفسران حرفهای خدا هستند و میشوند تعیین کننده اخلاقیات جامعه. ولی اصول اخلاقی در خود طبیعت بوده بسیار قبلتر از پیدایش دینهای توحیدی، و گرایش طبیعی به اخلاق در تمام جوامع انسانی دیده میشود، حتی در میان حیوانات، جوانمردی، انصاف و ایثار دیده میشود، دین اخلاق دینی را جانشین اخلاق عقلانی کرد. نتیجه این اخلاق دینی این شد که دیگر ملاک اخلاق عقل نبود، بلکه دین بود، و اگر دین به قدرت و حکومت برسد که رسید، و بر اساس ظلم رفتار کرد، این ظلم غیر اخلاقی محسوب نمیشود، چون دینی هست و حالا اگر خدا بگوید حقوق انسانها با هم برابر نیست و مرد بیش از زن و دیندار بیش از کافر حق دارد دیگر این حکم زیر پا گذاشتن یک اصل اخلاقی محسوب نمیشود، چرا که اخلاق هم دینی شده است، در اخلاق دینی یک دیندار بخاطر خدا حرمت دیگران را نگه میدارد پس اگ ... کژ نگریستن ۱۴:۰۱ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️ «تاملی بر اخلاقیات» ❗️. چرا اصول اخلاقی باید رعایت شود؟ چون اصولی منطبق با عقل و جان آدمی است، که انسان آنها را مفید در روابط اجتماعی خویش دانسته است، آنچنان اخلاق منطبق بر عقل آدمی است که روانشناسان رشد اخلاقی را حاصل رشد عقلی میدانند، و اینکه میگوییم اخلاق منطبق بر جان آدمی است، یعنی پروسهای مثل تکامل و فرگشت داشته، همانطور که عقل و هوش در فرایند فرگشت انسان قویتر و قویتر شده اصول اخلاقی و تمایل به رعایت اخلاق هم در انسان فرگشت یافته و بزرگتر و بزرگتر شده است. و طی این تحول افراد بی اخلاق از جامعه به تدریج حذف و ترد شدهاند. اصول اخلاقی جهانی است و وابسته به فرهنگ و اجتماع نیست و از مسائل انسانیست. درست مثل عقل. یعنی اخلاق را میتوان در تمام جوامع انسانی تقریبا به صورت یکسان و جهانی مشاهده کردو فقط ممکن است که مصداق امور اخلاقی در مسائل جزئی در جوامع مختلف متفاوت باشد، ملاک تعیین قوانین بشری باید بر اساس اخلاق باشد، بیانیه حقوق بشر باید بر اساس اخلاق باشد. اینکه همه انسانها با هر نژاد و رنگ و مذهبی با هم برابرند، این یک اصل اخلاقی است. حتی دین هم باید بر اساس اخلاق باشد. در یونان باستان حکمت و اخلاق از دین جدا بود. اما ادیان امروزی به ... کژ نگریستن ۱۱:۰۷ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️توحش درما همانسان کمین کرده است که ببری دربیشه خیزران❗️. ✍ قربان عباسی …. 📙توماس مان نویسندهای مسحور کننده و برآشوبنده. بازگو کننده اشتیاق هایی پنهانی است که درما نهفته هستند و به ناگاه پدیدار میشوند و ما را میترسانند. اشتیاق هایی پس رانده شده که فکر میکردیم زیستن درجامعه، اخلاق عمومی، فرهنگ یا ایمان میطلبد که ازشرشان خلاص شویم. جرقه هایی گذرا که اگر مواظب نباشیم ممکن است کل خانه وجود را به خاکستر بدل کند جرقهای که فروید آن راآرزوی مرگ میخواند و ساد تمنای آزادی و باتای شر مینامدش. تنها درسایه سرکوب امیالی چند است که همزیستی درجامعه امکان پذیر میشود. به تعبیر فروید سرکوب میل بهایی است که برای متمدن شدن میپردازیم. برآمدن این اشتیاقهای نهفته یا پس زده میتواند درصورتی که ازکنترل خارج شوند جامعه را دچار توحش و فروپاشی کند. سرکوب میل جنسی و واپس رانی آن آن را مرتفع نمیکند بلکه میل سرکوب شده درجایی که ناخودآگاهش خوانند پنهان شده و درکمین مینشیند تا بازآید. همچون دملی زیر پوستی. ... کژ نگریستن ۰۸:۴۵ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ …ادامه 👆 در وضعیت «گفتار حاکم» تنظیم و اجرای «دستورالعمل زندگی» در سطح یک جامعه و در وسعت اتحاد اردوگاهی تمامی کشورهای انقلابی در بخش بزرگی از جهان را بدست گیرد: یکی از دو قطب جوامع و دیدگاههای حاکم بر زندگی انسانها و تاثیر گذار بر کل چرخه حیات در کره زمین و در متن این تجربه گرانسنگ واقعا تجربه و زیسته شده که هنوز در کوبا، ونزوئلا، کره شمالی، ایران و …بدرجاتی ادامه دارد، بگفته زیبای اشپربر در «رمان قطره اشکی در اقیانوس»، «مزرع سوختهای» آفرید که در متن متعفن و نفرت بار حاصل از آن، قبل و بیش از همه «گفتار ونوشتار چپ» بود که برای مدتی نامعلوم از زندگی عملی اکثریت عظیمی از انسانها، دچار پس زدگی توام با ناامیدی و تن دادگی گردید و از نظام آرزومندی و تصمیم سازی اکثریت عظیمی از انسانها و جوامع بشری، با ترس توام با نفرت محو گردیده و جوامع انسانی و گفتار چند معنایی بشری را در سلطه گفتار تک معنایی راست تنها و اسیر گذاشت. امروز «فعلیت یافتن گفتار چپ جدید در متن دستاوردهای دموکراسی» بزرگترین وظیفه بشریت مترقی است، آنچه که آلن بدیو آنرا «موج سوم چپ» نامیده است: بدست دادن الگویی عملی و در متن نقد و اصلاح پذ ... کژ نگریستن ۰۸:۴۵ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️ «فعلیت یافتن گفتار و حلقه انتقادی» ❗️. ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور …📙پل ریکور در سخنرانی دانشگاه پرینستون و تحت عنوان «رسالت هرمنوتیک» به مطلب بسیارمهمی اشاره کرده است: فعلیت یافتن گفتار که آنرا میتوان در قطب مقابل نوع دیگری از گفتار قرار داد و قابل فهم ساخت که «دیلتای» آنرا اینگونه توضیح داده است: «تجلیات زندگی که با نوشتار و گفتار ساکن و جامد شده است.». اگر در یک ساده سازی برای بدست دادن «گفتاری نسبتا تک معنا، با کلمات چند معنا» زیست سیاست کنونی بشر را بدو قطب «راست و چپ» تقسیم کنیم، می توان گفت آنچه که «راست» نامیده میشود در زندگی عملی، تجلی همان چیزی است که ریکور آنرا «فعلیت یافتن گفتار» نامیده است و چپ نیز همانی است که دیلتای آنرا جامد شدن تجلیات زندگی با نوشتار نامیده است. آنچه «راست» میگوید در سیاست عملی وقوع مییابد و آنچه «چپ» بر زبان میآورد و مکتوب میسازد، همانگونه که آقای «کونزهوی» میگوید در «حلقههای انتقادی» دور میزنند، یعنی آنچه چپ به نوشتار و گفتار در میآورد، در دور تسلسلی ازچرخههای گفتاری بجریان میافتند: گفتار در گفتار، که مدام سطحی جدید از معنا را خلق میکنند و از سطحی به سطحی دیگر تغییر مدار میدهند و تا بجریان افتادن دور ج ... کژ نگریستن ۰۵:۴۳ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ . ✍حسام محمدی …📙براستی اولین آغوش جهان را چه کسی آغاز کرد؟ اینهمانی بدنها و درهمکشیده شدنشان را چه کسی برای نخستین بار ابداع کرد؟ آن کدامین انسان عاشق بود که پی برد چیزی در نزدیکی و درهمتنیدگی دو بدن نهفته است که میبایست اینگونه بدان تن داد؟ از روی تصادف بود و به دلیل یک غفلت، یا که عامدانه بود و از روی یک اشتیاق.؟ این طلب و عطش برای در همآمیختن و آمیزش دو بدن چگونه در او به جوشش افتاد که پرواز در قعر جسمانیت دیگری را ناگزیر کرد …. به گمانم این رخداد ناگهانیتر از آن بوده است که هر عزم پیشینی را بر خود دیده باشد، به سان یک پلک بر هم زدن و ناگه در هم ساییدن دو تکه از یک حقیقت. اینگونه است که نخستین آغوش جهان در گوشۀ دور افتادهای از این تاریخ درهمشکسته و در مدهوشی معشوق بر آغوش عاشق شکل گرفته است، آنجا که معشوق سر بر شانههای عاشق گذاشته و در سرگشتگی تمام، غلیان یک عشق شیرین را در نزدیکترین نقطۀ ممکن به عاشق دریافته است.. در هر آغوش گشودهای بی آنکه کلامی گفته شود، یک فراخوان نهفته است. تو احضار میشوی، به شکستن، غرق شدن و بهناگاه جذب شدن در او. به شکفتن، روییدن و تکثیر شدن در امتداد او. ... کژ نگریستن ۱۷:۳۰ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ 📋فهرستی از کانالهای تخصصی علوم اجتماعی.. 📆 شنبه ۱۳۹۸/۱/۳۱.. ------------------ 🎗نکته. 🆔 شناسی حوزه عمومی. 🆔 های اجتماعی ایران. 🆔 شناسی اخلاق. 🆔 کاوش در مسائل روز زنان ". 🆔 شناسی ورزش و بدن. 🆔 دگر اندیش دانشگاه فردوسی مشهد. 🆔 و جامعه. 🆔 شناسی اقتصادی و توسعه. کژ نگریستن ۱۷:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ 📙اما ادعای ما بدین قرار است: شما ناخودآگاه ندارید، هرگز ناخودآگاه نداشتهاید ناخودآگاه «چنان بود» ی نیست که یک «من» باید در آن به نمایش گذاشته شود. صورتبندی فروید باید واژگون شود. شما باید ناخودآگاه را تولید کنید. تولیدش کنید، یا اینکه، در عوض، با سیمپتومهای تان، با اگوی تان، و با روان کاوتان شاد باشید. هر کدام از ما با ذرهای از جفت جنینی مان کار و آفرینش میکنیم؛ ذره دی که آن را قاچاقی از زهدان بیرون آوردهایم و در مقام محیط آزمونگری با خود حملش میکنیم- اما با پیروی از نطفه، نیاکان، تفسیرها، و سرکوبی که هنوز ما را به آن جفت جنینی گره میزند، آزمونگری نمیکنیم. تلاش برای تولید قدری ناخودآگاه چندان آسان نیست. این اتفاق در هر جایی روی نمیدهد، با لغزش زبانی، با فکاهی، و حتی با رویا رخ نمیدهد. ناخودآگاه جوهری است که باید آفریده و گمارده شود، و به سیلان واداشته شود؛ ناخودآگاه فضایی اجتماعی و سیاسی است که باید آن را به چنگ آوریم. انقلاب ناخودآگاه را در نمایشی وحشت آور تولید میکند، و البته یکی از معدود روشهای تولید آن است. ... کژ نگریستن ۱۴:۰۹ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ ❗️ «روانکاوی و سوژه (کوگیتوی دکارتی)» ❗️. ✍ رضا مجد. قسمت دوم … 📙موضع گیری فروید در رابطه با ساختار سوژهی انسانی در تقابل با سنتهای فکری ای است که بنا را به آگاه و اراده ورز و قائم بالذات بودن انسان میگذارند، همچنین باید به تفاوت و اختلاف بنیادین فروید با خوانشهای آمریکایی یا همان اگوسایکولوژیستها امثال وینی کات و میلانی کلاین و امثالهم هم اشاره کرد، همان روانشناسی آمریکایی که بنا را بر ایگو یا من نفسانی آگاه میگذارند، آنها من یا ایگو را پارهی آگاه شخصیت لحاظ میکردند و سعی در جاانداختن آن بودند، این نوعی بدفهمی از نظرات فروید بود، که توسط ژاک لاکان در شعار بازگشت به فروید مورد نقد ریشهای قرار گرفت. از منظر روانکاوی فرویدی/ لاکانی ایگو به تمامی آگاه نیست بلکه فقط بخش کوچکی از ایگو آگاه است، فروید در اینجا مثال کوه یخ را میزند که آنچه در بیرون و به شکل کوه یخ دیده میشود، بخش ناچیزی از عظمتی است که بخش بزرگی از آن دیده نمیشود چرا که زیر آب است، این بخش بزرگی که غیر قابل روئیت است همان بخش از ایگو است که تا اعماق ناخودآگاه فرورفته است. چیزی که روانشناسی من آمریکایی بدنبال آن بود تقویت و قوت بخشی به ایگو و تمرکز بر آن بود و آنها فکر میکردند ... کژ نگریستن ۱۱:۳۲ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ ❗️ «روانکاوی و سوژه (کوگیتوی دکارتی)» ❗️. ✍ رضا مجد. قسمت اول … 📙نوع مواجهه با انسان در فلسفهی غرب تا پیش از فروید، مواجهه با موجود عقلانی و آگاه و قائم بالذات است، موجودی آگاه و اراده ورز که قادر است همه چیز را بشناسد. موجودی آزاد که دست به انتخابهای آزاد میزند، تمام فلسفه هایی که فرض بنیادینشان انسان آگاه و قائم بالذات است که به نوعی ذیل اومانیسم تعریف میشوند، از این دستهاند، ولی فروید با کشفیات روانکاوانهاش، بخصوص با پردازش مفهوم ناخودآگاه این طرز تلقی اومانیستی را بر هم زد، رویکرد فروید دقیقا نقطهی مقابل این طرز تلقی ساده انگارانه از انسان است، طرز تلقی، و فلسفه ورزی ای که نقطهی شروع و فرض بنیادینش جهان آگاه انسان بود، انسانی عاقل و خودبنیاد و اراده ورز و آگاه. در مقابل، فروید بجای تکیه به آگاهی و عقل انسان بر ناخودآگاهی انسان و چیزهایی که نمیداند تکیه میکند، و با این فرض شروع میکند که اگر آنگونه که فلسفهی اومانیسم میگوید نباشد چه؟ اگر برخلاف تصور آنها و بجای تکیه بر عقل انسان، انسان را بر اساس افکتها و رانهها و عواطف و هیجانات و ناخودآگاه بخوانیم چه؟ و شروع به مضمون پردازی فرضیاتش میکند. برای فروید انسان برخلاف سنت اومانیستی، یک ... کژ نگریستن ۰۶:۳۲ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ ❗️عشق از منظر آلن بدیو❗️. ✍ رضا مجد … 📙می خواهم عشق را از منظر بزرگترین فیلسوف زندهی فرانسه «آلن بدیو» بازگو کنم، کسی که از عشق در عصر عشقهای زود گذر و لذتهای دم دستی و مترادف سکس، اعادهی حیثیت میکند. بدیو در مصاحبهای میگوید: «عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرایند بازساختن و بازآفریدن است که آنها را مجبور به فراتر رفتن از خودخواهی مینماید. برای اینکه عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هر دم باز آفرید». از دید بدیو، حتی پیدا کردن فرد مناسب و مطابق با معیارها هم نیست. پس عشق چیست؟. از دید بدیو باید بین سکس و رابطهی جنسی و عشق تفکیک قائل شد، در حالی که میل جنسی بر فرد مقابل، با همان دلبستگی فتشیستی به اندامهای زنانه و مردانه، تمرکز دارد، عشق، به خود انسانیت انسان توجه دارد. به بیان دیگر، عشق از هر نظری متضاد سکس است. برای آلن بدیو با عشق، آشفتگی و هیجانهای بالا در زندگی اتفاق میافتد. ... کژ نگریستن ۱۶:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ ❗️طنز در طنز❗️. ✍ عبدالله صمدیان. …تعریف: 📘طنزانتقام بشراست ازناتوانى خود. که درغیاب امنیت اتفاق مى افتدو. درسایه ى ترس- اعم ازاخلاقى. واجتماعى وسیاسى ویافلسفى -. فریادى ست که به انگیزه ى نشنیده. نماندن وگم نشدن درصف سایر. فریادها، ریتم ووزنى اغراق آمیز و. ظاهرى مغایربامحتواى درد مندانه. دارد. ... کژ نگریستن ۱۰:۲۲ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ #یادداشت ✍ رضا مجد 📙هرچقدر فکر می کنم بین آخرین حرف مشهور مسیح بالای صلیب و زیر درد و رنجی کشنده ک ✍ رضا مجد …📙هرچقدر فکر میکنم بین آخرین حرف مشهور مسیح بالای صلیب و زیر درد و رنجی کشنده که رو به آسمان فریاد زد (ایلی ایلی، لما سبقتنی «پدر چرا مرا رها کردی») و حرف نیچه که گفت «خدا مرده است» و با وجدانی ناراحت ظهور نهیلیسم را پیشگویی کرد و همچنین آخرین کتاب نیچه بنام «انسان مصلوب» یک ربطی میبینم، شاید نیچه با بصیرت مختص به خود چیزی را دید و پیشگویی کرد که هنوز که هنوزه، خیلیها میترسند حتی به آن فکر کنند چه رسد که آن را قبول کنند. آری ما همه اکنون و در این زمان مانند مسیح به صلیب کشیده شدهایم، به صلیب عدم بلوغ و بی مسئولیتی مان، و همه مانند مسیح ناامیدانه سربه آسمان برداشته و میگوییم: «خدایا، خدایا، چرا ما را به حال خود رها کردی». و جز انعکاس صدای خود، و سکوتی مرگبار هیچ پاسخی دریافت نمیکنیم، شاید باید دوباره به نیچه بازگردیم و به بصیرت بنیادینش، و اینکه شاید زمان آن رسیده که انسان چشم از آسمان برداشته و به خود و عقل و نیرو و تواناییهای خود متکی شود، شاید زمان آن رسیده که بشر بزرگ و بالغ شود، و از اتکا به پدر دست بردارد و مسئول سرنوشت و زندگی خویش گردد، یا بر روی صلیب کودکی و ن ... کژ نگریستن ۰۸:۵۵ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ …ادامه 👆 اگر در کشور ما چهل سال سلطه اشرافیت دولتی با توسل به رانت، سهمیه، امتیازات ویژه و بند و بستهای پشت پرده در سایه استثناپذیری خودیها از رعایت قانون و کلیهی سلسله مراتب اداری، نه تنها زمین و مسکن، که کلیه عرصههای زندگی و از جمله ذخایر ارزی، منابع ملی و حتی مایحتاج روزانه مردم را بوسیلهای برای فوران و جولان «جنون سوداگرانه مافیاهای جدید الولاده» تبدیل کرده و «پوپولیسم نئولیبرالیستی و جنون سوداگرانهاش» را همه گیر ساخته و در کلیه عرصههای زندگی به دنباله و ذخیره استراتژیک بزرگی در شیفتگی و هواداری، تقویت و تداوم «شکل جدیدی» از سیاستهای نئولیبرالی فروکاسته است؛. کاملا قابل فهم استکه بتاسی از خانم شانتال موف، «پوپولیسم ترقی خواهانه» را بعنوان بدیل کاملا موثری در برابر آن اعلام کنیم: آقایان و خانمهای «پوپولیست نئولیبرال» و برآمده از بطن مناسبات تمامیت خواهی انقلابی، از هر جناح دولتی و حلقههای فاسد شکل گرفته در اطراف آنها که باشید، از فروکاهی «همه چیز این سرزمین» بوسیلهای برای مال خودسازی، فروش و کسب سود سوداگرانه دست بردارید. و این تنها شکل «پوپولیسم ترقی خواهانه» است که نیاز به آن در جای ... کژ نگریستن ۰۸:۵۵ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ ❗️ «پوپولیسم ترقی خواهانه در جایگاه یک نیاز عملی» ❗️. ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور … 📙 ایکاش در صبحی بزیبایی و طراوت این روزها، همه ایرانیان و از جمله حاکمان به این نتیجه گیری میرسیدند که هر کس باندازه آرای خود و یا گروهش، در اداره امور جامعه سهیم باشد و سهم بری او نیز موقتی و چرخشی و از طریق و در معرض انتخابات آزاد و همه پرسی دموکراتیک باشد؛. ایکاش، اقلیت در جایگاه رکن اصلی دموکراسی معنی میشد، و در هر تعداد و در هر لباسی، «آزاد» و «صاحب رای» و «واجد حق خدشه ناپذیر تلاش و تبلیغ» برای ارائه، گسترش و دفاع ازنظرات و فرهنگ خود بحساب میآمد و راه قانونی برای به اکثریت تبدیل شدن همه، همیشه باز بود؛. ایکاش آموزش عمومی و عالی مجانی و باکیفیت و در فضای آموزشی مناسب و استاندارد، حق خدشه ناپذیر هر ایرانی تلقی میشد و هیچکس از هر جناحی که باشد، نمی توانست با توسل به انواع نامگذاریها و پوششها، تحصیل را با پولی سازی آن و در فضاها و امکانات تحصیلی غیر استاندارد، بوسیلهای برای بهره مندی از انواع رانتها، وامها و تغییر کاربریها و ابزاری در خدمت سود سوداگرانه برای اقلیتی بنام خودیها تبدیل کند: پول بیشتر، فضای آموزشی بزرگتر، کمک درسیهای گستردهتر و معلمان مجرب ترو انواع مدرک سازیها ... کژ نگریستن ۰۶:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ .. ❗️⭕️ دماغ پینوکیو و عشق❗️ ✍ آرمان اسدی …📙کدام امر متعالی میتواند در یک جوان شانزده ساله وجود داشته باشد که جنس مخالفش را تا به آن اندازه منقلب کند که گونه هایش گل بیاندازد و بیخواب و بی اشتها شود و گوشه گیر و منزوی غم عالم را بر شانههای خود احساس کند.؟؟؟ اولین تجربههای انسان از امری به نام عشق معمولا در این سنین رخ میدهد. گو اینکه در سنین پایینتر نیز بی آنکه وقوفی به این امر باشد در قلک ناخودآگاه کودک پس اندازی خفته و ناهوشیار از این سکه براق اما تقلبی ذخیره میشود؛ اما اولین تجربههای آگاهانه معمولا در این سنین رخ مینمایاند. تجربهای به نام عشق و به کام تن!!!. یک میل صرفا فیزیولوژی که در کودکی، حلقه یا حلقه هایی از آن به دلیل شناخت ناکافی از بدن و عدم بلوغ جنسی گم میشود و معمولا تا سالهای سال مغفول مانده و کدی اشتباه به خود فرد و به دیگران ارسال میکند. کدی که ذیل عشق رمز گشایی میشود و برای آن سیر و سلوک و مراتب قائل میشوند. برگردیم به آن سوال ابتدایی. کدام امر متعالی؟. در ربشه یابی و ریزبینی این پدیده جز امری مبهم و غیر قابل بیان در اکثر موارد چیزی یافت نمیشود و چه مناسبتر آنکه این ناشناخته و این غم عزیز را ... کژ نگریستن ۱۸:۵۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ [با زیرنویس فارسی] «آلن بدیو» (۲۰۱۲) از «چگونگی تغییر دادن جهان» صحبت میکند …منبع؛ کانال فایلهای جامعه شناختی … مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. @SocioMedia - آلن بدیو.mp4 (01:27, 18.2 MB) دانلود و مشاهده در تلگرام کژ نگریستن ۱۸:۵۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ گفتگو -ساختن سرنوشت بهتر محتاج بدیل است و غرب از ارائه بدیل و راه حل عاجز است..۱۹فروردین۱۳۹۷ 📙وضعیت دنیا بحرانی است و سرنوشت مردم دنیای امروز، بسیار بد است، و بدتر هم میشود. برای ساختن سرنوشت خوب و خوبتر، به الگو و بدیل و راه حل نیاز مبرم، احساس میشود، ولی غرب از ارائه راه حل و بدیل، عاجز است. الگویی هم که به دنیا ارائه داده است، به جز تخریب و خشونتگستری نبوده است. الن تورن، از نقش مهم وژدان همگانی میگوید و در کتاب آخر خود، که آنرا «بهترین کتاب خود» ارزیابی کرده است، با سکولاریزم به معنای دینستیزی، مخالفت میکند و معتقد است که نباید اسلام، و دو دین بزرگ دیگر را نفی کرد. قبل از او هابرماس که در گذشته معتقد بود که در گفتار و نوشتار از عباراتی که حتی رنگ وبوی دینی دارد باید اجتناب نمود، حالا معتقد است که نمیتوان دین را از پروژه مدرنیته کنار گذاشت. 📙 … ... کژ نگریستن ۱۸:۳۵ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ 📙امحای دین در مقام سعادت موهوم آدمیان در حکم خواست سعادت واقعی ایشان است خواست کنار نهادن توهمات مربوط به وضع موجود همان خواست کنار نهادن وضعی است که محتاج توهمات است. از این رو انتقاد از دین همان نطفهی انتقاد از وادی اشک هاست که دین در حکم هالهی تقدس آن است. 📙 …❗️مارکس❗️ ... کژ نگریستن ۱۲:۴۷ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ ❗️چگونه مارکس عارضه را اختراع کرد؟ ❗️ …. 🔆مارکس، فروید: واکاوی صورت🔆 📙به گفتهی لاکان مفهوم عارضه را کسی اختراع نکرد مگر مارکس، آیا این تز لاکانی صرفا نکتهی بامزه و تمثیل مبهمی است، و یا اینکه، برعکس، استدلال نظری محکمی در پشت آن نهفته است؟ اگر مارکس براستی مفهوم «عارضه» در معنای فرویدی این کلمه را منعقد کرده باشد، پس باید این پرسش کانتی را از خود بکنیم که به لحاظ معرفتی چنین تواردی در تحت چه شرایطی ممکن گشته است؟ چگونه برای مارکس ممکن شد که در اثنای واکاوی جهان کالاها مفهومی را پرداخته کند که در بازشکافی رویاها، پدیدههای هیستریک، و غیره، نیز به کار میآید؟. پاسخ این است که میان راهکارهای تعبیری مارکس و فروید-دقیقتر بگوییم: میان واکاوی آنها در کالاها و رویاها - یک همطرازی بنیادین وجود دارد نکتهی اصلی در هر دو مورد تسلیم نشدن به اغوای سراسر فتیشی «محتوا» یی است که میپنداریم در پشت صورت پنهان است. «راز» ی که باید از طریق واکاوی از آن پرده برداشت نه محتوای پنهان در پس صورت (صورت کالاها، صورت رویاها)، بلکه، برعکس، «راز» خود این صورت است. فهم نظری صورت رویاها به معنای نفوذ از محتوای آشکار به «هستهی پنهان» به افکار نهفتهی رویا نیست، بلکه در واقع یافتن ... ‹ 1 2 3 4 ›
کژ نگریستن ۱۴:۰۴ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️تاملی بر اخلاقیات❗️ قسمت دوم …📙دینداران معتقدند که اخلاق بخشی از دین است و اگر خداوند تعیین نکند که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است عقل انسان نمیتواند تشخیص بدهد که راست گویی خوبه و دروغ گویی بد. و حال چطور میتوان فهمید که دستورات خدا در مورد مسائل اخلاقی چی بوده پای قشر روحانی به میان میآید که مفسران حرفهای خدا هستند و میشوند تعیین کننده اخلاقیات جامعه. ولی اصول اخلاقی در خود طبیعت بوده بسیار قبلتر از پیدایش دینهای توحیدی، و گرایش طبیعی به اخلاق در تمام جوامع انسانی دیده میشود، حتی در میان حیوانات، جوانمردی، انصاف و ایثار دیده میشود، دین اخلاق دینی را جانشین اخلاق عقلانی کرد. نتیجه این اخلاق دینی این شد که دیگر ملاک اخلاق عقل نبود، بلکه دین بود، و اگر دین به قدرت و حکومت برسد که رسید، و بر اساس ظلم رفتار کرد، این ظلم غیر اخلاقی محسوب نمیشود، چون دینی هست و حالا اگر خدا بگوید حقوق انسانها با هم برابر نیست و مرد بیش از زن و دیندار بیش از کافر حق دارد دیگر این حکم زیر پا گذاشتن یک اصل اخلاقی محسوب نمیشود، چرا که اخلاق هم دینی شده است، در اخلاق دینی یک دیندار بخاطر خدا حرمت دیگران را نگه میدارد پس اگ ...
کژ نگریستن ۱۴:۰۱ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️ «تاملی بر اخلاقیات» ❗️. چرا اصول اخلاقی باید رعایت شود؟ چون اصولی منطبق با عقل و جان آدمی است، که انسان آنها را مفید در روابط اجتماعی خویش دانسته است، آنچنان اخلاق منطبق بر عقل آدمی است که روانشناسان رشد اخلاقی را حاصل رشد عقلی میدانند، و اینکه میگوییم اخلاق منطبق بر جان آدمی است، یعنی پروسهای مثل تکامل و فرگشت داشته، همانطور که عقل و هوش در فرایند فرگشت انسان قویتر و قویتر شده اصول اخلاقی و تمایل به رعایت اخلاق هم در انسان فرگشت یافته و بزرگتر و بزرگتر شده است. و طی این تحول افراد بی اخلاق از جامعه به تدریج حذف و ترد شدهاند. اصول اخلاقی جهانی است و وابسته به فرهنگ و اجتماع نیست و از مسائل انسانیست. درست مثل عقل. یعنی اخلاق را میتوان در تمام جوامع انسانی تقریبا به صورت یکسان و جهانی مشاهده کردو فقط ممکن است که مصداق امور اخلاقی در مسائل جزئی در جوامع مختلف متفاوت باشد، ملاک تعیین قوانین بشری باید بر اساس اخلاق باشد، بیانیه حقوق بشر باید بر اساس اخلاق باشد. اینکه همه انسانها با هر نژاد و رنگ و مذهبی با هم برابرند، این یک اصل اخلاقی است. حتی دین هم باید بر اساس اخلاق باشد. در یونان باستان حکمت و اخلاق از دین جدا بود. اما ادیان امروزی به ...
کژ نگریستن ۱۱:۰۷ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️توحش درما همانسان کمین کرده است که ببری دربیشه خیزران❗️. ✍ قربان عباسی …. 📙توماس مان نویسندهای مسحور کننده و برآشوبنده. بازگو کننده اشتیاق هایی پنهانی است که درما نهفته هستند و به ناگاه پدیدار میشوند و ما را میترسانند. اشتیاق هایی پس رانده شده که فکر میکردیم زیستن درجامعه، اخلاق عمومی، فرهنگ یا ایمان میطلبد که ازشرشان خلاص شویم. جرقه هایی گذرا که اگر مواظب نباشیم ممکن است کل خانه وجود را به خاکستر بدل کند جرقهای که فروید آن راآرزوی مرگ میخواند و ساد تمنای آزادی و باتای شر مینامدش. تنها درسایه سرکوب امیالی چند است که همزیستی درجامعه امکان پذیر میشود. به تعبیر فروید سرکوب میل بهایی است که برای متمدن شدن میپردازیم. برآمدن این اشتیاقهای نهفته یا پس زده میتواند درصورتی که ازکنترل خارج شوند جامعه را دچار توحش و فروپاشی کند. سرکوب میل جنسی و واپس رانی آن آن را مرتفع نمیکند بلکه میل سرکوب شده درجایی که ناخودآگاهش خوانند پنهان شده و درکمین مینشیند تا بازآید. همچون دملی زیر پوستی. ...
کژ نگریستن ۰۸:۴۵ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ …ادامه 👆 در وضعیت «گفتار حاکم» تنظیم و اجرای «دستورالعمل زندگی» در سطح یک جامعه و در وسعت اتحاد اردوگاهی تمامی کشورهای انقلابی در بخش بزرگی از جهان را بدست گیرد: یکی از دو قطب جوامع و دیدگاههای حاکم بر زندگی انسانها و تاثیر گذار بر کل چرخه حیات در کره زمین و در متن این تجربه گرانسنگ واقعا تجربه و زیسته شده که هنوز در کوبا، ونزوئلا، کره شمالی، ایران و …بدرجاتی ادامه دارد، بگفته زیبای اشپربر در «رمان قطره اشکی در اقیانوس»، «مزرع سوختهای» آفرید که در متن متعفن و نفرت بار حاصل از آن، قبل و بیش از همه «گفتار ونوشتار چپ» بود که برای مدتی نامعلوم از زندگی عملی اکثریت عظیمی از انسانها، دچار پس زدگی توام با ناامیدی و تن دادگی گردید و از نظام آرزومندی و تصمیم سازی اکثریت عظیمی از انسانها و جوامع بشری، با ترس توام با نفرت محو گردیده و جوامع انسانی و گفتار چند معنایی بشری را در سلطه گفتار تک معنایی راست تنها و اسیر گذاشت. امروز «فعلیت یافتن گفتار چپ جدید در متن دستاوردهای دموکراسی» بزرگترین وظیفه بشریت مترقی است، آنچه که آلن بدیو آنرا «موج سوم چپ» نامیده است: بدست دادن الگویی عملی و در متن نقد و اصلاح پذ ...
کژ نگریستن ۰۸:۴۵ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ❗️ «فعلیت یافتن گفتار و حلقه انتقادی» ❗️. ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور …📙پل ریکور در سخنرانی دانشگاه پرینستون و تحت عنوان «رسالت هرمنوتیک» به مطلب بسیارمهمی اشاره کرده است: فعلیت یافتن گفتار که آنرا میتوان در قطب مقابل نوع دیگری از گفتار قرار داد و قابل فهم ساخت که «دیلتای» آنرا اینگونه توضیح داده است: «تجلیات زندگی که با نوشتار و گفتار ساکن و جامد شده است.». اگر در یک ساده سازی برای بدست دادن «گفتاری نسبتا تک معنا، با کلمات چند معنا» زیست سیاست کنونی بشر را بدو قطب «راست و چپ» تقسیم کنیم، می توان گفت آنچه که «راست» نامیده میشود در زندگی عملی، تجلی همان چیزی است که ریکور آنرا «فعلیت یافتن گفتار» نامیده است و چپ نیز همانی است که دیلتای آنرا جامد شدن تجلیات زندگی با نوشتار نامیده است. آنچه «راست» میگوید در سیاست عملی وقوع مییابد و آنچه «چپ» بر زبان میآورد و مکتوب میسازد، همانگونه که آقای «کونزهوی» میگوید در «حلقههای انتقادی» دور میزنند، یعنی آنچه چپ به نوشتار و گفتار در میآورد، در دور تسلسلی ازچرخههای گفتاری بجریان میافتند: گفتار در گفتار، که مدام سطحی جدید از معنا را خلق میکنند و از سطحی به سطحی دیگر تغییر مدار میدهند و تا بجریان افتادن دور ج ...
کژ نگریستن ۰۵:۴۳ ۱۳۹۸/۰۲/۰۱ . ✍حسام محمدی …📙براستی اولین آغوش جهان را چه کسی آغاز کرد؟ اینهمانی بدنها و درهمکشیده شدنشان را چه کسی برای نخستین بار ابداع کرد؟ آن کدامین انسان عاشق بود که پی برد چیزی در نزدیکی و درهمتنیدگی دو بدن نهفته است که میبایست اینگونه بدان تن داد؟ از روی تصادف بود و به دلیل یک غفلت، یا که عامدانه بود و از روی یک اشتیاق.؟ این طلب و عطش برای در همآمیختن و آمیزش دو بدن چگونه در او به جوشش افتاد که پرواز در قعر جسمانیت دیگری را ناگزیر کرد …. به گمانم این رخداد ناگهانیتر از آن بوده است که هر عزم پیشینی را بر خود دیده باشد، به سان یک پلک بر هم زدن و ناگه در هم ساییدن دو تکه از یک حقیقت. اینگونه است که نخستین آغوش جهان در گوشۀ دور افتادهای از این تاریخ درهمشکسته و در مدهوشی معشوق بر آغوش عاشق شکل گرفته است، آنجا که معشوق سر بر شانههای عاشق گذاشته و در سرگشتگی تمام، غلیان یک عشق شیرین را در نزدیکترین نقطۀ ممکن به عاشق دریافته است.. در هر آغوش گشودهای بی آنکه کلامی گفته شود، یک فراخوان نهفته است. تو احضار میشوی، به شکستن، غرق شدن و بهناگاه جذب شدن در او. به شکفتن، روییدن و تکثیر شدن در امتداد او. ...
کژ نگریستن ۱۷:۳۰ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ 📋فهرستی از کانالهای تخصصی علوم اجتماعی.. 📆 شنبه ۱۳۹۸/۱/۳۱.. ------------------ 🎗نکته. 🆔 شناسی حوزه عمومی. 🆔 های اجتماعی ایران. 🆔 شناسی اخلاق. 🆔 کاوش در مسائل روز زنان ". 🆔 شناسی ورزش و بدن. 🆔 دگر اندیش دانشگاه فردوسی مشهد. 🆔 و جامعه. 🆔 شناسی اقتصادی و توسعه.
کژ نگریستن ۱۷:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ 📙اما ادعای ما بدین قرار است: شما ناخودآگاه ندارید، هرگز ناخودآگاه نداشتهاید ناخودآگاه «چنان بود» ی نیست که یک «من» باید در آن به نمایش گذاشته شود. صورتبندی فروید باید واژگون شود. شما باید ناخودآگاه را تولید کنید. تولیدش کنید، یا اینکه، در عوض، با سیمپتومهای تان، با اگوی تان، و با روان کاوتان شاد باشید. هر کدام از ما با ذرهای از جفت جنینی مان کار و آفرینش میکنیم؛ ذره دی که آن را قاچاقی از زهدان بیرون آوردهایم و در مقام محیط آزمونگری با خود حملش میکنیم- اما با پیروی از نطفه، نیاکان، تفسیرها، و سرکوبی که هنوز ما را به آن جفت جنینی گره میزند، آزمونگری نمیکنیم. تلاش برای تولید قدری ناخودآگاه چندان آسان نیست. این اتفاق در هر جایی روی نمیدهد، با لغزش زبانی، با فکاهی، و حتی با رویا رخ نمیدهد. ناخودآگاه جوهری است که باید آفریده و گمارده شود، و به سیلان واداشته شود؛ ناخودآگاه فضایی اجتماعی و سیاسی است که باید آن را به چنگ آوریم. انقلاب ناخودآگاه را در نمایشی وحشت آور تولید میکند، و البته یکی از معدود روشهای تولید آن است. ...
کژ نگریستن ۱۴:۰۹ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ ❗️ «روانکاوی و سوژه (کوگیتوی دکارتی)» ❗️. ✍ رضا مجد. قسمت دوم … 📙موضع گیری فروید در رابطه با ساختار سوژهی انسانی در تقابل با سنتهای فکری ای است که بنا را به آگاه و اراده ورز و قائم بالذات بودن انسان میگذارند، همچنین باید به تفاوت و اختلاف بنیادین فروید با خوانشهای آمریکایی یا همان اگوسایکولوژیستها امثال وینی کات و میلانی کلاین و امثالهم هم اشاره کرد، همان روانشناسی آمریکایی که بنا را بر ایگو یا من نفسانی آگاه میگذارند، آنها من یا ایگو را پارهی آگاه شخصیت لحاظ میکردند و سعی در جاانداختن آن بودند، این نوعی بدفهمی از نظرات فروید بود، که توسط ژاک لاکان در شعار بازگشت به فروید مورد نقد ریشهای قرار گرفت. از منظر روانکاوی فرویدی/ لاکانی ایگو به تمامی آگاه نیست بلکه فقط بخش کوچکی از ایگو آگاه است، فروید در اینجا مثال کوه یخ را میزند که آنچه در بیرون و به شکل کوه یخ دیده میشود، بخش ناچیزی از عظمتی است که بخش بزرگی از آن دیده نمیشود چرا که زیر آب است، این بخش بزرگی که غیر قابل روئیت است همان بخش از ایگو است که تا اعماق ناخودآگاه فرورفته است. چیزی که روانشناسی من آمریکایی بدنبال آن بود تقویت و قوت بخشی به ایگو و تمرکز بر آن بود و آنها فکر میکردند ...
کژ نگریستن ۱۱:۳۲ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ ❗️ «روانکاوی و سوژه (کوگیتوی دکارتی)» ❗️. ✍ رضا مجد. قسمت اول … 📙نوع مواجهه با انسان در فلسفهی غرب تا پیش از فروید، مواجهه با موجود عقلانی و آگاه و قائم بالذات است، موجودی آگاه و اراده ورز که قادر است همه چیز را بشناسد. موجودی آزاد که دست به انتخابهای آزاد میزند، تمام فلسفه هایی که فرض بنیادینشان انسان آگاه و قائم بالذات است که به نوعی ذیل اومانیسم تعریف میشوند، از این دستهاند، ولی فروید با کشفیات روانکاوانهاش، بخصوص با پردازش مفهوم ناخودآگاه این طرز تلقی اومانیستی را بر هم زد، رویکرد فروید دقیقا نقطهی مقابل این طرز تلقی ساده انگارانه از انسان است، طرز تلقی، و فلسفه ورزی ای که نقطهی شروع و فرض بنیادینش جهان آگاه انسان بود، انسانی عاقل و خودبنیاد و اراده ورز و آگاه. در مقابل، فروید بجای تکیه به آگاهی و عقل انسان بر ناخودآگاهی انسان و چیزهایی که نمیداند تکیه میکند، و با این فرض شروع میکند که اگر آنگونه که فلسفهی اومانیسم میگوید نباشد چه؟ اگر برخلاف تصور آنها و بجای تکیه بر عقل انسان، انسان را بر اساس افکتها و رانهها و عواطف و هیجانات و ناخودآگاه بخوانیم چه؟ و شروع به مضمون پردازی فرضیاتش میکند. برای فروید انسان برخلاف سنت اومانیستی، یک ...
کژ نگریستن ۰۶:۳۲ ۱۳۹۸/۰۱/۳۱ ❗️عشق از منظر آلن بدیو❗️. ✍ رضا مجد … 📙می خواهم عشق را از منظر بزرگترین فیلسوف زندهی فرانسه «آلن بدیو» بازگو کنم، کسی که از عشق در عصر عشقهای زود گذر و لذتهای دم دستی و مترادف سکس، اعادهی حیثیت میکند. بدیو در مصاحبهای میگوید: «عشق عبارت از تفاهم و قرارداد دو آدم خودخواه نیست. عشق فرایند بازساختن و بازآفریدن است که آنها را مجبور به فراتر رفتن از خودخواهی مینماید. برای اینکه عشق پایدار بماند، باید روی آن کار کرد و خود را هر دم باز آفرید». از دید بدیو، حتی پیدا کردن فرد مناسب و مطابق با معیارها هم نیست. پس عشق چیست؟. از دید بدیو باید بین سکس و رابطهی جنسی و عشق تفکیک قائل شد، در حالی که میل جنسی بر فرد مقابل، با همان دلبستگی فتشیستی به اندامهای زنانه و مردانه، تمرکز دارد، عشق، به خود انسانیت انسان توجه دارد. به بیان دیگر، عشق از هر نظری متضاد سکس است. برای آلن بدیو با عشق، آشفتگی و هیجانهای بالا در زندگی اتفاق میافتد. ...
کژ نگریستن ۱۶:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ ❗️طنز در طنز❗️. ✍ عبدالله صمدیان. …تعریف: 📘طنزانتقام بشراست ازناتوانى خود. که درغیاب امنیت اتفاق مى افتدو. درسایه ى ترس- اعم ازاخلاقى. واجتماعى وسیاسى ویافلسفى -. فریادى ست که به انگیزه ى نشنیده. نماندن وگم نشدن درصف سایر. فریادها، ریتم ووزنى اغراق آمیز و. ظاهرى مغایربامحتواى درد مندانه. دارد. ...
کژ نگریستن ۱۰:۲۲ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ #یادداشت ✍ رضا مجد 📙هرچقدر فکر می کنم بین آخرین حرف مشهور مسیح بالای صلیب و زیر درد و رنجی کشنده ک ✍ رضا مجد …📙هرچقدر فکر میکنم بین آخرین حرف مشهور مسیح بالای صلیب و زیر درد و رنجی کشنده که رو به آسمان فریاد زد (ایلی ایلی، لما سبقتنی «پدر چرا مرا رها کردی») و حرف نیچه که گفت «خدا مرده است» و با وجدانی ناراحت ظهور نهیلیسم را پیشگویی کرد و همچنین آخرین کتاب نیچه بنام «انسان مصلوب» یک ربطی میبینم، شاید نیچه با بصیرت مختص به خود چیزی را دید و پیشگویی کرد که هنوز که هنوزه، خیلیها میترسند حتی به آن فکر کنند چه رسد که آن را قبول کنند. آری ما همه اکنون و در این زمان مانند مسیح به صلیب کشیده شدهایم، به صلیب عدم بلوغ و بی مسئولیتی مان، و همه مانند مسیح ناامیدانه سربه آسمان برداشته و میگوییم: «خدایا، خدایا، چرا ما را به حال خود رها کردی». و جز انعکاس صدای خود، و سکوتی مرگبار هیچ پاسخی دریافت نمیکنیم، شاید باید دوباره به نیچه بازگردیم و به بصیرت بنیادینش، و اینکه شاید زمان آن رسیده که انسان چشم از آسمان برداشته و به خود و عقل و نیرو و تواناییهای خود متکی شود، شاید زمان آن رسیده که بشر بزرگ و بالغ شود، و از اتکا به پدر دست بردارد و مسئول سرنوشت و زندگی خویش گردد، یا بر روی صلیب کودکی و ن ...
کژ نگریستن ۰۸:۵۵ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ …ادامه 👆 اگر در کشور ما چهل سال سلطه اشرافیت دولتی با توسل به رانت، سهمیه، امتیازات ویژه و بند و بستهای پشت پرده در سایه استثناپذیری خودیها از رعایت قانون و کلیهی سلسله مراتب اداری، نه تنها زمین و مسکن، که کلیه عرصههای زندگی و از جمله ذخایر ارزی، منابع ملی و حتی مایحتاج روزانه مردم را بوسیلهای برای فوران و جولان «جنون سوداگرانه مافیاهای جدید الولاده» تبدیل کرده و «پوپولیسم نئولیبرالیستی و جنون سوداگرانهاش» را همه گیر ساخته و در کلیه عرصههای زندگی به دنباله و ذخیره استراتژیک بزرگی در شیفتگی و هواداری، تقویت و تداوم «شکل جدیدی» از سیاستهای نئولیبرالی فروکاسته است؛. کاملا قابل فهم استکه بتاسی از خانم شانتال موف، «پوپولیسم ترقی خواهانه» را بعنوان بدیل کاملا موثری در برابر آن اعلام کنیم: آقایان و خانمهای «پوپولیست نئولیبرال» و برآمده از بطن مناسبات تمامیت خواهی انقلابی، از هر جناح دولتی و حلقههای فاسد شکل گرفته در اطراف آنها که باشید، از فروکاهی «همه چیز این سرزمین» بوسیلهای برای مال خودسازی، فروش و کسب سود سوداگرانه دست بردارید. و این تنها شکل «پوپولیسم ترقی خواهانه» است که نیاز به آن در جای ...
کژ نگریستن ۰۸:۵۵ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ ❗️ «پوپولیسم ترقی خواهانه در جایگاه یک نیاز عملی» ❗️. ✍ دکتر علی اکبر قنبرپور … 📙 ایکاش در صبحی بزیبایی و طراوت این روزها، همه ایرانیان و از جمله حاکمان به این نتیجه گیری میرسیدند که هر کس باندازه آرای خود و یا گروهش، در اداره امور جامعه سهیم باشد و سهم بری او نیز موقتی و چرخشی و از طریق و در معرض انتخابات آزاد و همه پرسی دموکراتیک باشد؛. ایکاش، اقلیت در جایگاه رکن اصلی دموکراسی معنی میشد، و در هر تعداد و در هر لباسی، «آزاد» و «صاحب رای» و «واجد حق خدشه ناپذیر تلاش و تبلیغ» برای ارائه، گسترش و دفاع ازنظرات و فرهنگ خود بحساب میآمد و راه قانونی برای به اکثریت تبدیل شدن همه، همیشه باز بود؛. ایکاش آموزش عمومی و عالی مجانی و باکیفیت و در فضای آموزشی مناسب و استاندارد، حق خدشه ناپذیر هر ایرانی تلقی میشد و هیچکس از هر جناحی که باشد، نمی توانست با توسل به انواع نامگذاریها و پوششها، تحصیل را با پولی سازی آن و در فضاها و امکانات تحصیلی غیر استاندارد، بوسیلهای برای بهره مندی از انواع رانتها، وامها و تغییر کاربریها و ابزاری در خدمت سود سوداگرانه برای اقلیتی بنام خودیها تبدیل کند: پول بیشتر، فضای آموزشی بزرگتر، کمک درسیهای گستردهتر و معلمان مجرب ترو انواع مدرک سازیها ...
کژ نگریستن ۰۶:۲۶ ۱۳۹۸/۰۱/۳۰ .. ❗️⭕️ دماغ پینوکیو و عشق❗️ ✍ آرمان اسدی …📙کدام امر متعالی میتواند در یک جوان شانزده ساله وجود داشته باشد که جنس مخالفش را تا به آن اندازه منقلب کند که گونه هایش گل بیاندازد و بیخواب و بی اشتها شود و گوشه گیر و منزوی غم عالم را بر شانههای خود احساس کند.؟؟؟ اولین تجربههای انسان از امری به نام عشق معمولا در این سنین رخ میدهد. گو اینکه در سنین پایینتر نیز بی آنکه وقوفی به این امر باشد در قلک ناخودآگاه کودک پس اندازی خفته و ناهوشیار از این سکه براق اما تقلبی ذخیره میشود؛ اما اولین تجربههای آگاهانه معمولا در این سنین رخ مینمایاند. تجربهای به نام عشق و به کام تن!!!. یک میل صرفا فیزیولوژی که در کودکی، حلقه یا حلقه هایی از آن به دلیل شناخت ناکافی از بدن و عدم بلوغ جنسی گم میشود و معمولا تا سالهای سال مغفول مانده و کدی اشتباه به خود فرد و به دیگران ارسال میکند. کدی که ذیل عشق رمز گشایی میشود و برای آن سیر و سلوک و مراتب قائل میشوند. برگردیم به آن سوال ابتدایی. کدام امر متعالی؟. در ربشه یابی و ریزبینی این پدیده جز امری مبهم و غیر قابل بیان در اکثر موارد چیزی یافت نمیشود و چه مناسبتر آنکه این ناشناخته و این غم عزیز را ...
کژ نگریستن ۱۸:۵۸ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ [با زیرنویس فارسی] «آلن بدیو» (۲۰۱۲) از «چگونگی تغییر دادن جهان» صحبت میکند …منبع؛ کانال فایلهای جامعه شناختی … مرورگر شما از ویدیو پشتیبانی نمیکند. @SocioMedia - آلن بدیو.mp4 (01:27, 18.2 MB) دانلود و مشاهده در تلگرام
کژ نگریستن ۱۸:۵۲ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ گفتگو -ساختن سرنوشت بهتر محتاج بدیل است و غرب از ارائه بدیل و راه حل عاجز است..۱۹فروردین۱۳۹۷ 📙وضعیت دنیا بحرانی است و سرنوشت مردم دنیای امروز، بسیار بد است، و بدتر هم میشود. برای ساختن سرنوشت خوب و خوبتر، به الگو و بدیل و راه حل نیاز مبرم، احساس میشود، ولی غرب از ارائه راه حل و بدیل، عاجز است. الگویی هم که به دنیا ارائه داده است، به جز تخریب و خشونتگستری نبوده است. الن تورن، از نقش مهم وژدان همگانی میگوید و در کتاب آخر خود، که آنرا «بهترین کتاب خود» ارزیابی کرده است، با سکولاریزم به معنای دینستیزی، مخالفت میکند و معتقد است که نباید اسلام، و دو دین بزرگ دیگر را نفی کرد. قبل از او هابرماس که در گذشته معتقد بود که در گفتار و نوشتار از عباراتی که حتی رنگ وبوی دینی دارد باید اجتناب نمود، حالا معتقد است که نمیتوان دین را از پروژه مدرنیته کنار گذاشت. 📙 … ...
کژ نگریستن ۱۸:۳۵ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ 📙امحای دین در مقام سعادت موهوم آدمیان در حکم خواست سعادت واقعی ایشان است خواست کنار نهادن توهمات مربوط به وضع موجود همان خواست کنار نهادن وضعی است که محتاج توهمات است. از این رو انتقاد از دین همان نطفهی انتقاد از وادی اشک هاست که دین در حکم هالهی تقدس آن است. 📙 …❗️مارکس❗️ ...
کژ نگریستن ۱۲:۴۷ ۱۳۹۸/۰۱/۲۹ ❗️چگونه مارکس عارضه را اختراع کرد؟ ❗️ …. 🔆مارکس، فروید: واکاوی صورت🔆 📙به گفتهی لاکان مفهوم عارضه را کسی اختراع نکرد مگر مارکس، آیا این تز لاکانی صرفا نکتهی بامزه و تمثیل مبهمی است، و یا اینکه، برعکس، استدلال نظری محکمی در پشت آن نهفته است؟ اگر مارکس براستی مفهوم «عارضه» در معنای فرویدی این کلمه را منعقد کرده باشد، پس باید این پرسش کانتی را از خود بکنیم که به لحاظ معرفتی چنین تواردی در تحت چه شرایطی ممکن گشته است؟ چگونه برای مارکس ممکن شد که در اثنای واکاوی جهان کالاها مفهومی را پرداخته کند که در بازشکافی رویاها، پدیدههای هیستریک، و غیره، نیز به کار میآید؟. پاسخ این است که میان راهکارهای تعبیری مارکس و فروید-دقیقتر بگوییم: میان واکاوی آنها در کالاها و رویاها - یک همطرازی بنیادین وجود دارد نکتهی اصلی در هر دو مورد تسلیم نشدن به اغوای سراسر فتیشی «محتوا» یی است که میپنداریم در پشت صورت پنهان است. «راز» ی که باید از طریق واکاوی از آن پرده برداشت نه محتوای پنهان در پس صورت (صورت کالاها، صورت رویاها)، بلکه، برعکس، «راز» خود این صورت است. فهم نظری صورت رویاها به معنای نفوذ از محتوای آشکار به «هستهی پنهان» به افکار نهفتهی رویا نیست، بلکه در واقع یافتن ...