سال رویاهای خطرناک -. ✍ اسلاوی ژیژک …مقدمۀ مترجم: چرا برخی رویاها خطرناک‌اند؟

سال رویاهایِ خطرناک -
✍ اسلاوی ژیژک


مقدمۀ مترجم: چرا برخی رویاها خطرناک‌اند؟ در عالم سیاست و فرهنگ به نظر می‌رسد که رویا امری بی‌خطر و وهمی باشد. یعنی چیزی که ما را از واقعیت سخت و خشن دور می‌کند و در خواب شیرین فرو می‌برد. نمونه‌هایی از این موارد کم نیستند؛ شاید مشهورترین مورد «رویای آمریکایی» باشد که اغلب به ایده‌های نسل پس از جنگ آمریکا نسبت داده می‌شود که در تلاش برای ساختن جهان آرام و بی‌تنش، فرو رفته در صلح ابدی و دور از مشکلات اقتصادی و بی‌کاری. اغلب این دوره را با ایده‌آل‌هایی از خانواده‌ی آرام آمریکایی به تصویر می‌کشیدند که مرد و زنی که روی کاناپه لم داده اند و به سریال مورد علاقه‌ی خود نگاه می‌کنند در حالی که کودکان در حیاط پشتی در هوای تمیز و آفتابی مشغول بازی هستند. شاید این تصویر را هرگز هیچ آمریکایی تجربه نکرده باشد ولی رویایی آن برای مدتی کوتاه به آمریکایی‌ها آرامش می‌داد. البته زمان زیادی لازم نبود تا در کمتر از چهار پنج سال فضای مخوف جنگ سرد حاکم شود (چرچیل تقریبا بلافاصله پس از پایان جنگ دوم این واژه را برای نفوذ کمونیسم جعل کرد و مدتی بعد مک‌کارتی آن را بهانه‌ای برای سرکوب روشنفکران و هنرمندان قرار‌ داد). شاید بهترین نمونه برای درک شکاف درونی این «رویا» سینمای آمریکا باشد که از ژانر نوآر و سیاه در سینما جای خود را به ژانر دلهره می‌دهد. در سینمای نوآر از همان ابتدا انتظار تباهی قهرمان را می‌کشیم و می‌دانیم که سرنوشتی تراژیک در انتظار اوست. ولی سینمای دلهره (که شاید هیچکاک یکی از موارد نمونه‌ای از آن باشد) با وحشتی در پس آرامش ظاهری مواجه هستیم. به نظر همه چیز تحت کنترل است. زندگی خانواده‌ی آمریکایی در جریان است ولی کافیست مثل جیمز استیوارت در «پنجره‌ی پشتی» دوربین خود را تنظیم کنیم تا از راز قتل باخبر شویم. رویای آمریکایی در واقع خطرات را در خود پنهان می‌کند و تصویری مسطح از واقعیت معوج ارائه می‌کند. این همان رویایی‌ست که دقیقاً چون ادعای جهان‌شمولی دارد و منشاء خود را پنهان می‌کند حقایق را وارونه می‌کند. در مقابل رویای خطرناکی که ژیژک از آن سخن می‌گوید رویایی حقیقی‌ست‌. رویایی بخشی که بخش به حساب نمی‌آید و دقیقا به همین دلیل بی‌طرف و جهان‌شمول‌ است. رویای کسانی که در گفتار رسمی هیچ‌انگاشته شده‌اند. و این رویا یک نام دارد: رویای انقلاب. تمام انقلاب‌ها به واقع احضار دوباره‌ی این رویاست در حالی که هربار تعبیری جدید به دست خوابگزاران جدید (انقلابیون) به آن شکل تازه‌ای می‌بخشد. از انقلاب فرانسه تا انقلاب اکتبر و از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷ خوابگزاران ناچار بوده‌اند از جایی شروع کنند که تفسیر قبلی متوقف شده است؛ و بی دلیل نیست که هر انقلابی گویی نسخه‌ی جدیدی از انقلاب قبلی‌ست شعار‌های تحقق نیافته‌ی انقلاب‌های پیشین خود را به پیش می‌اندازند تا نشان دهند هنوز «تحقق» نیافته‌اند.
متن کامل مقاله را در پی دی اف زیر مطالعه بفرمایید 👇

@Kajhnegaristan