جنگ افزاری انقلابی به نام فلسفه [¡]. لویی آلتوسر/ مصاحبه

جنگ افزاری انقلابی به نام فلسفه[¡]
لویی آلتوسر/ مصاحبه
بخش پایانی


پرسش هفتم: شما اهمیت زیادی برای دقت کردن قائل هستید، بالاخص دقت در واژگان. دلیل این موضوع چیست؟

یک کلام واحد مخلص عملکرد حاکم بر کنش فلسفی است: «ترسیم خط انفصال» میان ایده های صادق و کاذب. این کلام لنین است.

اما همین کلام خلاصه یکی از کارکردهای ضروری در سامان بخشی عمل مبارزه طبقاتی می باشد: «ترسیم خط انفصال» میان طبقات متخاصم. میان دوستان و دشمنان طبقاتی ما.

این همان کلام است. خط انفصال تئوریک میان ایده های صادق و کاذب. یک خط انفصال سیاسی میان مردم (پرولتاریا و هم پیمانانش) و دشمنان مردم.

فلسفه تجسم مبارزه طبقاتی مردم در تئوری است. بازگشت بدان یاری بخش مردم برای تمایز قائل شدن میان ایده های صادق و کاذب از یکدیگر در تئوری و دیگر ]حوزه[ ایده ها (سیاسی، اخلاقی، زیبایی شناسی و..) است. اصولاً ایده های صادق همیشه در خدمت مردم؛ ]و[ ایده های کاذب همواره در خدمت دشمنان مردم هستند.

چرا فلسفه بر سر واژگان می جنگد؟ واقعیات مبارزه طبقاتی «تجسم یافته» در «ایدهایی» هستند که خودشان در قالب کلمات «نمود یافته»اند. در استدلال علمی و فلسفی، واژگان (مفاهیم، مقولات) «ابزارهای» معرفت هستند. اما در مبارزه سیاسی، ایدئولوژیک و فلسفی علاوه بر این واژگان ]نقش[ سلاح، عاملی انفجاری یا دارو آرامبخش و زهر را دارند. گاهی ممکن است تمام مبارزه طبقاتی در مبارزه بر سر یک کلام علیه کلامی دیگر خلاصه شود. برخی واژگان چون دشمن با یکدیگر مبارزه می کنند. دیگر واژگان نیز محل ابهام هستند: مبارزه در نبردی سنوشت ساز اما نامعلوم.

برای مثال: کمونیست ها برای فرونشانی طبقات و نیل به یک جامعه کمونیستی مبارزه می کنند، با این امید که روزی فرا رسد که تمامی انسان ها آزاد و برادر باشند. لیکن، سراسر سنت مارکسیستی کلاسیک این ادعا را رد می کند که مارکسیسم گونه ایاومانیسم است. چرا؟ به خاطر اینکه در عمل یعنی در وقایع رخ داده واژه اومانیسم آلت دست ایدئولوژی است که از آن برای از میان برداشتن دیگر واژه راستین و یکی از مؤلفه های حیاتی پرولتاریا بهره می گیرد: مبارزه طبقاتی.

برای مثال: انقلابیون این را می دانند که در آخرین مرحله چیزی بسته به تکنیک، سلاح و… نیست بلکه همه چیز به مبارزان، آگاهی طبقاتی ، فداکاری و تهور آنها بستگی دارد. ولی کل سنت مارکسیستی از این ابا داشته است که بگوید «انسان» تاریخ را می سازد. چرا؟ به خاطر اینکه در عمل یعنی در وقایع رخ داده این بیان آلت دست ایدئولوژی بورژوازی است که از آن برای از میان برداشتن دیگر بیان راستین بهره می برد که یکی از مؤلفه های حیاتی پرولتاریا نیز می باشد: این توده ها هستند که تاریخ را می سازند.

ضمن این که فلسفه حتی در آثار طولانی و خسته کننده که بیش از حد انتزاعی و دشوار است، بر سر واژگان می جنگد: علیه واژگان دروغگو، علیه واژگان ابهام آمیز؛ له واژگان دقیق و درست. فلسفه بر سر «تفاوت های جزئی عقیده» می جنگد.

لنین می گوید: «تنها مردمان کوته بین می توانندمباحثات جناحی و اختلافات روشن میان تفاوت های جزئی عقیده را نابجا یا زائد قلمداد کنند. سرنوشت سوسیال-دموکراسی روسیه درسال های آتی در گرو آن است که این یا آن «تفاوت جزئی» را تقویت نماییم.» (چه باید کرد؟[xxv])

جدال فلسفی بر سر واژگان بخشی از مبارزه سیاسی است. فلسفه مارکسیستی-لنینیستی تنها در شرایطی می تواند کار تئوریک خود را در زمینه انتزاعی، دقیق و نظام مند کامل کند که مبارزه خود را هم معطوف به واژگان خیلی «علمی» (مفهوم، تئوری، دیالکتیک، بیگانگی و…) و هم معطوف به واژگان خیلی ساده (انسان، توده، مردم، مبارزه طبقاتی) کند.

[i] عنوان اصلی این مصاحبه “Philosophy as a Revolutionary Weapon” است که معادل فارسی آن “فلسفه به مثابه (یا همچون) سلاحی انقلابی” می باشد.

[ii] اقتباس شده از سایت رسمی مارکسیسم :

http://www.marxists.org/reference/archive/althusser/1968/philosophy-as-weapon.ht

[iii] The French Communist Party – French: Parti communiste français (PCF)

[iv] معادل واژه (incorrigibly) در فارسی «اصلاح ناپذیر» است که معادل آن در این ترجمه «جزم اندیشانه» انتخاب شده است.

[vi] Materialism and Empirio-criticism

[vii] ‘Left-Wing’ Communism

[xiv] Mechanistic materialism: ماده باوریِ ابزار انگارانه

[xxii] tutti quanti : واژه ایتالیایی

[xxv] What is to be Done?

@Kajhnegaristan