این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
گفتوگو با، فیلسوف معاصر ایتالیایی: با شجاعت به «امید و تفکر» معنا دهیم
گفتوگو با #جورجو_آگامبن، فیلسوف معاصر ایتالیایی: با شجاعت به «امید و تفكر» معنا دهیم
مترجم: حامد خزایی/قسمت اول
برلوسكونی سقوط كرد، همچون دیگر رهبران اروپایی، چه چیزی شما را به سمت این تفكر كشاند كه در این وضعیت بیسابقه درباره حق حاكمیت بنویسید؟
قدرت عمومی از دست دادن مشروعیت است. یك بدگمانی و ظن متقابل كه بین قدرتطلبان و شهروندان توسعه مییابد و البته استقرار این بدگمانی منجر به سرنگونی برخی رژیمها شده است. طرفداران دموكراسی بهشدت نگران این هستند كه چگونه توضیح دهند كه آنها یك سیاست امنیتی دوباره به بدی فاشیسم ایتالیایی بودند. در واقع در نگاه قدرت هر شهروند به عنوان یك تروریست بالقوه است. هرگز نباید فراموش كنیم كه سیستم دستگاههای بیومتریك كه بهزودی در كارت شناسایی هر شهروند وارد خواهد شد؛ از اول برای كنترل مجرمان تكراركننده جرم ساخته شده بود.
آیا این بحران با این واقعیت مرتبط است كه اقتصاد به نحوی به سمت سیاست برده شده است؟
در واژگان پزشكی بحران لحظه قطعی بیماری را به ما نشان میدهد و البته زودگذر است. اما امروزه بحران زودگذر نیست و به شیوهیی متفاوت به سمت سرمایهداری میرود. بحران بهطور مداوم در حال پیشروی است از این جهت قدرتطلبان به خود اجازه میدهند كه معیارهایی را به جامعه تحمیل كنند كه در شرایط عادی به هیچ نحوی نمیتوانند از مجازات به كار بردن آن معیارها در امان باشند. هرچند شاید كمی خندهدار باشد ولی در ظاهر بحران همان چیزی است كه در اتحاد جماهیر شوروی به آن انقلاب پیوسته میگفتند.
امروزه الهیات نقش برجسته و مهمی را در این بازتاب بازی میكند؛ چرا اینگونه است؟
طرحهای پژوهشی كه من اخیرا انجام دادهام به من نشان داده است كه ما در جامعههای مدرن، كه ادعای سكولاری دارند، بهشدت تحت تاثیر مفاهیمی هستیم كه مبتنی بر الهیات سكولاریته شده است. این مفاهیم با قدرت زیادی عمل میكنند و سیطره تاثیرگذاری آنها بیش از حد تصور است چراكه ما از وجود چنین مفاهیمی آگاه نیستیم. به نظر میرسد كه ما نمیتوانیم مفاهیم جدید در دوره معاصر را درك كنیم مگر اینكه به این باور برسیم كه سرمایهداری یك دین است و همانطور كه والتر بنیامین گفته یكی از سختترین دینهاست چراكه فرصت جبران نمیدهد. ایمان داشتن كلمهیی محفوظ در انجیلی است كه در یونانی به خلوص داشتن تعبیر شده است. روزی مورخی در حال قدم زدن و یافتن معنای این كلمه بود كه بهطور ناگهانی نشانههایی بر وی ظاهر میشود و به معنای اعتباری آن پی میبرد. منظورم این است كه این همان بانك است كه بهطور اعتباری اداره میشود. به نظرم این موضوع به اندازه كافی روشن است.
این داستان چه چیزی را میخواهد به ما نشان دهد؟
خالص بودن و ایمان داشتن دو امر اعتباری است كه خدا به ما داده است همچون كلمه خدا همیشه با ما است. باید توجه داشت كه یك سپهر مهم در جامعه ما وجود دارد كه كاملا به سمت اعتباری بودن در حال گردش است. این قلمرو پول است و بانك معبد است. همانطور كه شما میدانید پول چیزی نیست جز یك اعتبار كه میتواند به دلار یا پوند لحاظ شود و حتی بانك مركزی میتواند حاملهایی معادل آن را به شما پرداخت كند. اما بحران زمانی پیش میآید كه این اعتباره دوباره فروخته شده دهها بار قبل از اینكه اصلا اعتباری داشته باشند. اگر امروزه سیاست به نحوی در حال عقبنشینی است، به خاطر قدرت مالی كه پیدا كرده، جانشین خود مذهب قرار داده و به نحوی همه ایمان و امیدهای انسان را به گروگان گرفته است. این همان دلیلی است كه مرا ترغیب كرد كه درخصوص دین و قانون تحقیق كنم. به نظرم باستانشناسی و تحقیق در گذشته بهترین راه برای دستیابی به شرایط حال است. در واقع معتقدم كه اروپاییها نمیتوانند بدون بررسی معیارهایشان در گذشته به تحلیل شرایط امروزشان بپردازند.
@Kajhnegaristan