چیزی جز تحلیل نیست؛ ضمیر ناخودآگاهی که خط بطلانی بر «خود» یا سوژه می‌کشد. (اشنایدرمن؛ ۱۹۸۳)

#روانکاوی چیزی جز تحلیل #ضمیر #ناخودآگاه نیست؛ ضمیر ناخودآگاهی که خط بطلانی بر "خود" یا #آگاهی سوژه می کشد. (اشنایدرمن؛۱۹۸۳)

#روانکاوی آرمان های آگاهانه ی "خود" را واژگون می سازد؛ مبهم می کند و در مقابل آن ها مقاومت می کند. "خود" نمی تواند به قضاوت واقعیت بنشیند یا میان واقعیت و میل؛ میانجیگری کند چرا که "خود" همواره معرف خطا (سوء)؛ بازشناسی یا فقدان است :

ما آموخته ایم باید کاملا مطمئن باشیم که وقتی کسی می گوید: " این طور نیست" بدان خاطر است که همان گونه است؛ که وقتی می گوید: " منظورم این نیست" ؛ منظورش همان است ؛ آموخته ایم که باید در " ایثارگرانه" ترین عبارات؛ خصومتی زیر بنایی را تشخیص دهیم؛ در حسادت؛ #گرایش_نهفته ی احساس هم جنس گرایی را؛ تنش میلی را که در شدید ترین هراس زنای با محارم نهان است؛ باید بدین نکته توجه کنیم که بی اعتنایی ظاهری را نقابی بر علاقه ی نهفته ی شدید بدانیم...

دیدگاه ما این است که عملکرد ذاتی "خود" کاملا شبیه انکار جامع و نظام مند واقعیت است؛ انکاری که #روان_کاوان فراسوی هنگام سخن گفتن از انواع روان پریشی ها به آن اشاره می کنند. ( لاکان؛۱۹۵۳؛ص. ۱۲)

تلی از تصاویر شکسته؛ مقالاتی درباره‌ی روان‌کاوی
ترجمه: #شهریار_وقفی‌پور
"خود" و امر خیالی
#الیزابت_گروش
#نشر_چشمه

@Kajhnegaristan