‍ 🔰 چگونه تاریخ در ایران سلاخی شد؟!. 🖋 مهران صولتی

‍ 🔰 چگونه تاریخ در ایران سلاخی شد؟!
🖋 مهران صولتی

🌱 اعتراضات دیماه نه تنها از منظر عبور جامعه از جناح بندی های مرسوم سیاسی و پژواک یافتن صدای مردم در سپهر سیاست ایران، بلکه از زاویه آشکار شدن ضعف حافظه تاریخی ایرانیان نیز حائز اهمیت بود! شاید بتوان دو شعار بنیادی این تجمعات را؛ " اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا!" و " رضا شاه، روحت شاد!" دانست. شعارهایی که انباشتی از عقده ها و مطالبات فراموش شده را یادآوری می کردند. در همان زمان یوسف اباذری استاد دانشگاه تهران رجوع مردم به رضاشاه و تلاش برای تطهیر او را " سلاخی تاریخ" نامید و برخی از دلایل آن را برشمرد( فایل پیوست). در این یادداشت می کوشم تا از همین منظر به برخی از دلایل نوستالوژیک شدن دوران شاه، و کمرنگ شدن حافظه تاریخی مردم اشاره نمایم:

1⃣ نقش آموزش و پرورش: در حالی که همه کشورها می کوشند تا با جدی گرفتن تاریخ، به نوعی پیوستگی ذهنی میان نسل های گذشته و حال ایجاد نمایند، نظام آموزش و پرورش ایران عامدانه حافظه تاریخی شهروندان را تخریب می کند: به حاشیه رفتن علوم انسانی در رقابت با پزشکی و علوم پایه، رواج سطحی نگری از طریق کنکوری شدن آموزش، تدریس ایدئولوژیک و غیر واقعی تاریخ ایران، ارائه تلقی سیاه و سفید از دوران پیش و بعد از انقلاب، حذف و بی اعتنایی سیستماتیک به برخی مشاهیر مخالف، از جمله دلایلی است که می توان برای مهجور ماندن تاریخ در نظام آموزشی ایران ذکر کرد. همچنین تقلیل تاریخ به نقالی گذشته، و بی اعتنایی به پیوند میان تاریخ و جامعه شناسی که می تواند سیر وقایع را معنادار سازد به انتزاعی شدن این دانش، و بی رغبتی دانش آموزان در مدارس انجامیده است!

2⃣ تاریخ زدایی حکومتی: می توانیم ادعا کنیم که در ایران پس از انقلاب با یک روند تاریخ زدایی سیستماتیک مواجه بوده ایم. این فرآیند به گونه ای رقم خورده است که گویا تاریخ ایران با جمهوری اسلامی آغاز می شود. تاکید بر عبور از ۲۵۰۰ سال حکومت استبدادی، تلقی میراث فرهنگی ایران باستان به عنوان مصادیق انحطاط و ارتجاع، زدودن فرهنگ از جشن ها و آیین های ایرانی- باستانی، سخت گیری برای انتخاب نام های ایرانی در دهه شصت از جمله اقداماتی بود که در راستای پروژه تاریخ زدایی انجام گرفت! اقداماتی که از همان ابتدا روشن بود صرفا می تواند به ایجاد تعارض در نسل های آینده منجر شود. از آن جا که به تدریج هم سیطره ایدئولوژی رو به کاهش بود، ایجاد شکافی میان دو روایت رسمی و غیر رسمی از تاریخ( کتاب های درسی و مدرسان تاریخ) اجتناب ناپذیر می نمود. پدیده ای که موجب بی اعتمادی دانش آموزان نسبت به دستگاه رسمی تعلیم و تربیت کشور گردید!

3⃣ مدینه فاضله بی فرجام: انقلاب اسلامی نوعی اعلام گسست با تاریخ گذشته و آغوش گشودن به روی تحقق یک مدینه فاضله اسلامی تلقی می شد. آرمان شهری که قرار بود مردمان اش بی هراس از اتهام زنی دیگران دست در جیب یکدیگر فرو برده و به اندازه نیاز از دارایی هم استفاده کنند! اما رشد فزاینده نابرابری، فقر و فساد، در کنار سقوط سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، اکنون تصویری از یک مدینه فاضله بی سرانجام را پیش رویمان ترسیم کرده است! بنابراین بسیار طبیعی است که برخی از جوانان در واکنش به ناکامی های موجود و تاریخ زدایی سیستماتیک صورت گرفته، و فارغ از نارسایی های جدی دوران پهلوی دقیقا به همان تاریخی رجوع کنند که پدران شان از آن بیزاری می جستند. رویدادی که اکنون شکل فانتزی به خود گرفته است!

@Kajhnegaristan