✍ حسام محمدی …چه کسی سرگذشت مرا با تو خواهد گفت، الا او که در غروب یک روز پاییزی، سرود تنهایی می‌خواند

✍ حسام محمدی


چه کسی سرگذشت مرا با تو خواهد گفت، الا او که در غروبِ یک روزِ پاییزی، سرودِ تنهایی می‌خواند.. چرا و چگونه اینگونه مطرود در خود فرو ماندم و بر اندیشه‌های وهم‌انگیزِ شبانه اندیشه کردم.. چرا به دنیا آورده شدم، با آنکه می‌دانستند دعوت‌شان را میلی به پاسخ ندارم... تمامِ آن لذتی که با نابودنم می‌شد نصیبم شود، امروز با بودنم بی‌محابا برهوا می‌شود.. من میانِ این حجمِ غمناک، جوانه نزده، خشکیدم..


@Kajhnegaristan