این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
انسان مدفوعی است که از مقعد شیطان پایین میافتد
انسان مدفوعی است که از مقعدِ شیطان پایین میافتد. [لوتر]
لاکان که تأییدگرانه تفسیرِ لوتر از دفعشدگیِ بشر را نقل میکند، در فضولات، مشخصهای تعیینکننده و مسئلهزا از فرهنگ و تمدن را تشخیص میدهد. دغدغهی وسواسی به فضولات وجهِ ممیزهی انسان از حیوان است:
«فصلِ مشخصهی نوعِ بشر آن است – و همین خصلتِ انسان در تضادِ شدید با دیگر حیوانات است – که نمیداند با مدفوعش چه کند. او از مدفوعش معذب است. چرا او چنین معذب است حال آنکه چنین چیزهایی در طبیعت جذب میشود؟... فرهنگ به معنایِ مدفوع است، فاضلابی بزرگ.» [#لاکان، به نقل از رودینسکو، 1997]
مدفوع فضایی نامطمئن و دردسرساز را اشغال میکند، جایی میانهی طبیعت و فرهنگ، طبیعتی که به هیچوجه نمیتوان پشتِ سرش گذاشت، و فرهنگی که هیچگاه مسدود نمیشود؛ از همینرو مدفوع تعیینکنندهی تمدن است. حال هرگونه با آن برخورد شود، هرگونه که به شمار آید – یا به شمار نیاید – این رفتار به شکلی تلویحی اذعان به زحمتی است که این درونیترین و سربستهترین راز به بار میآورد، یعنی این مازادِ طبیعی به سمپتومی فرهنگی بدل میشود، آن هم به دلیلِ تقاضایی که به تمدن تحمیل میکند تا با فضولاتی که خود تولدیش میکند، کاری کند و سروسامانش دهد. و بیشک راهی که بدان شیوه فضولات رانده میشود، شاخصهی تفاوتِ فرهنگی و هویتِ ملی را فراهم میآورد. به عنوانِ مثال طراحیِ توالتهایِ اروپایِ غربی را در نظر بگیرید. اسلاووی ژیژک خصایلِ ممیزهی توالتهایِ هر ملت و تفاوتها و هویتهایِ فرهنگیای را که بدانها اشاره دارند، شرح میدهد:
«در مستراحِ سنتیِ آلمانی، سوراخی که در آن، مدفوع پس از کشیدهشدنِ سیفون ناپدید میشود، در جلویِ دید قرار دارد به طوری که اول مدفوع در برابرِ ما قرار دارد تا بویش کرده، یا نشانههای بیماری را در آن وارسی کنیم؛ برعکس، در مستراحهایِ رایجِ فرانسوی سوراخ در پشت است – یعنی قرار است مدفوع هرچه سریعتر ناپدید شود؛ در نهایت، مستراحهایِ آنگلوساکسون (انگلیسی یا آمریکایی) نوعی ترکیبِ این دو را عرضه میکند، میانجیای میانِ این دو قطبِ متقابل – کاسهی توالت پر از آب است، از همینرو مدفوع در آن غوطهور است – مرئی لیکن بدونِ بو.» [#ژیژک، 1997]
شاخصههایِ ملی که در طرحِ توالت ظاهر شده است، متناظر با دیدگاههایِ وجودی، سیاسی و اجتماعیِ متفاوتِ این ملتها است: انضباط، محافظهکاری و متافیزیکِ آلمانی متمایز از «تعجیلِ انقلابی» و رادیکالیسمِ فرانسوی است. معنایِ روندِ توالتِ انگلیسی به شکلی متفاوت بروز میکند: عملگرایی یا پراگماتیسمِ فایدهمحور، لیبرالیسم و اقتصادِ اعتدالیِ آنها که زبانزدِ خاص و عام است.
(فرد باتینگ و اسکات ویلسن؛ #نشانه_های_شر ؛ ترجمهی شهریارِ واقفیپور، نشر چشمه)
@Kajhnegaristan