این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
خاموشی گنجشکها؛. ✍ حسام محمدی …
خاموشی گنجشکها؛
✍ حسام محمدی
#روزنامه_آفتاب_یزد
شهرِ خاموش، شاید بهترین تعبیری باشد که بتوان به کلانشهرهایِ بیآوایِ امروزی الصاق کرد، شهرهایی که در بحران آلایشِ صوتی در آشفتگی و آشوب به سر میبرند و مناظر صوتیشان آنچنان دچار فروپاشی شده که اصواتِ شهری دیگر هیچ توجهی را به خود جلب نمیکنند.
ما محیط اطرافمان را با صداهایی که از آنها می شنویم، درک میکنیم، نه اینکه به تک تکشان توجه کرده و آنها را از هم تفکیک کنیم، بلکه مجموعهای از این اصوات سبب میشوند تا یک محیط را آرامبخش و دیگری را آزاردهنده قلمداد کنیم. هر صدایی میتواند به خودی خود جذابیت و هویت یگانهای داشته باشد و اصلا ممکن است ما بواسطه یک چشمانداز صوتی، حس خاصی را از محیط پیرامون خود کسب نماییم و بی آنکه جلوههای بصری توجهمان را جلب کرده باشند، از طریق همین اصوات با یک محیط ارتباط برقرار کنیم و فضای آوایی آن را از سایر مکانها تمییز دهیم.
امروز اما آفت بزرگی دامن کلانشهرها را گرفته است، تهدیدی به مراتب خطرناک که توانسته شهرهای بزرگ را در زمینه چشماندازهای صوتی همسانسازی نماید. شهرهایی که در یک بیهویتیِ صوتی به سر میبرند و این حجم از آلایش سبب نابودی غنایِ حسی شنوائی شده است. دیگر نمیتوان محیط اطراف را بواسطه صداها از هم تفکیک کرد و این حد از یکسانسازی سبب شده تا کلانشهرها هر روز به هم شبیه و شبیهتر شده و مناظر صوتی در معرض اضمحلال و نابودی قرار گیرند. نادیده گرفتن مناظر صوتی در شهرها منجر به ظهور شهرهای پر سر و صدا اما بیصدایی شده که از آن جز مشتی دیوار بتنی و هزاران وسیله نقلیه موتوری در خیابانها به همراه حجم وسیعی از اصوات ناهنجار و آزاردهنده چیزی باقی نمانده است. این شهرها که محصول خط تولید یکسانی هستند، یقیناً دیگر تاب صدای هیچ گنجشکی را نخواهند داشت و این حجم از یکسانسازی، خود منجر به شکلی از بیصدایی خواهد شد، به گونهای که ما بواسطه هجوم مرگبار اصوات شهری دیگر قادر نخواهیم بود چیزهای را بشنویم که قرار است قدری تمایز و یگانگی را بر محیط اطرافمان تزریق کنند، در این شرایط بغرنج، حس شنوایی انسانها دچار شکلی از بی رمقی شده و حسی برای شنیدن نخواهند داشت، حتی همین صداهای ناهنجاری که دائماً در معرض آنها هستیم را نخواهیم شنید، نه صدای بوق ماشینها توجهمان را جلب میکند، نه صدای شکسته شدن ظرف شیشهای و نه حتی صدای آژیر آمبولانس و ماشین آتشنشانی. این شکل از سستی شاید به تعبیری محصول انقلاب جدیدی باشد که قرار است اصوات کالایی شده را در قالب یک پکیج همسان در اختیار شهروندان ساکن کلانشهرها قرار داده و آنها را از شنیدن پژواک واقعی شهرها محروم سازد.
امروزه کلانشهرها بواقع خاموشاند و هیچ صدایی از آنها به گوش نمیرسد. این مرگِ صوتی محصول حذف و کسر صداهایی است که می توانست شنیده شوند اما به میانجی تزریق آشوب صوتی به شهرها، نادیده گرفته شدند و رفته رفته در میان حجم وسیع اصوات نامطلوب ناپدید شدند. امروز در تهران دیگر خبری از آواز گنجشک ها نیست، حتی کلاغ ها صدایی در این شهر ندارند و برگها دیگر ما را به صدای خشخششان مهمان نمیکنند، گویی دست توانمندی صدای آب را در جوی خفه کرده و زین پس پنجرهها هرگز به نغمههای باران تن نخواهند داد. به یقین ما در شهری مملو از صداهای خاکستری و هارمونی نامطلوبش دفن خواهیم شد. چشمانداز صوتی حوزه مغفول در طراحی کلانشهرهاست، که محصولش چیزی جز خاموشی گنجشکها نخواهد بود.
@Kajhnegaristan