‍ فرآیند تولید سرمایه‌داری صنعتی با ایثار کارگرانی ممکن می‌شود که به جای لذت بردن، کار می‌کنند

‍ فرآیندِ تولیدِ سرمایه‌داریِ صنعتی با ایثارِ کارگرانی ممکن می‌شود که به جایِ لذّت بردن، کار می‌کنند. تولید در نبودِ این ایثارِ مداوم، متوقّف می‌شود. صنعتِ سرمایه‌داری به این معنا از لذّتِ کسانی که برایش کار می‌کنند تغذیّه می‌کند. امّا لذّتِ فداشده صرفاً ناپدید نمی‌شود. ماشین‌هایِ صنعتی تجلّیِ لذّتِ ازکف‌رفته‌یِ کارگرند: ماشین با نوعی سرزندگی که کارگر از آن محروم است کار می‌کند. فرآیندِ تولیدِ سرمایه‌داری لذّت را با محصولِ جانبیِ خود –ارزشِ افزوده- به نمایش می‌گذارد. به نظرِ مارکس، سرمایه‌دار یکسره ارزشِ کارِ کارگر را با پول جبران می‌کند، امّا آن‌چه بدونِ جبران به جیب می‌زند ارزشِ افزوده است که از بهره‌وریِ کار تولید می‌شود. ارزشِ افزوده به سرچشمه‌یِ سودِ سرمایه‌دار بدل می‌شود و آشکارا به آن‌چه کارگر فدا کرده اشاره می‌کند.

بینِ کارگری که لذّتِ خود را در راهِ ماشین فدا کند و والدینی که لذّتِ‌ خود را در راهِ کودک فدا کنند شباهتِ مستقیم وجود دارد. ماشین به جایِ کارگر و کودک به جایِ والدین از لذّت برخوردار می‌شوند. در هر مورد شخص لذّت را به این امید فدا می‌کند تا بیش از آن‌چه فدا کرده به دست آورد –یا به شکلِ ثروتِ آینده یا لذّت‌جوییِ غیرِ مستقیمِ کودک که فرصت‌هایی خواهد داشت که والدینِ او نداشته‌اند. سرمایه‌داری از ساختارِ بازتولیدِ بشری به این منظور بهره‌برداری می‌کند تا سوژه‌ها را متقاعد کند که در آن مایه بگذارند. لَکان متذکر می‌شود که این برداشت از ارزشِ افزوده‌یِ مارکس بود که به او اجازه داد وجودِ لذّتِ افزوده را کشف کند، لذّتی که پس از ایثارِ اوّلیّه‌یِ لذّت در سوژه ظاهر می‌شود.

📕 (تاد مک‌گوان؛ #سینمای_دیوید_لینچ ؛ تحلیلی بر پایه‌یِ اندیشه‌هایِ #فروید، #لکان و #هگل؛ ترجمه‌یِ محمدعلی جعفری)


@Kajhnegaristan