ساختارگرایی و مساله‌ی معنا در علوم انسانی. ✍ علی اردستانی …چکیده؛

ساختارگرایی و مساله ی معنا در علوم انسانی
✍ علی اردستانی


چکیده؛
شاید یکی از مهمترین پرسش های پشاروی متفکران علوم انسانی- به ویژه علوم اجتماعی - در سده ی گذشته به مساله ی معنا و رابطه ی آن با ساختار مربوط می شود، وقتی ما با گزاره ای، جمله ای یا گفتاری در یک متن یا گفتمان اجتماعی روبرو می شویم، آن چه معنایی می دهد یا می تواند داشته باشد؟ رابطه ی ساختار با معنا چیست؟ آیا امکان رسیدن به معنای نهایی وجود دارد؟ در این میان هر یک از نحله های فکری مختلف به فراخور حال خود به بحث پرداخته اند، هرمنوتیسین ها، پدیدارشناسان، اگزیستانسیالیستها، پوزیتیوستها، پست مدرن ها و جز آن، با این حال شاید مکتبی که بیش از همه در این زمینه به تعمق و تامل پرداخته است، ساختارگرایی باشد، این مکتب با تلاش برای فهم و تبیین ساختار نهایی کوشید معنا را در چهارچوبی غیر تاریخی قرار نماید. مقاله ی حاضر می کوشد با تمرکز بر مفاهیم اصلی این مکتب فکری به بررسی انتقادی رویکرد این مکتب به مساله ی معنا بپردازد و نشان دهد که ساختارگرایی در مقام یک روش تا چه حد توانسته است پاسخگوی معضلات روشی موجود در علوم انسانی باشد.
متن کامل مقاله را در پی دی اف زیر مطالعه بفرمایید 👇

@Kajhnegaristan