این نقاشی اثر پاول ماسارو‌ نقاش معاصر می‌باشد و نام آن به کنایه این است: نیچه توسط مسیحیت بخشیده می‌شود

این نقّاشی اثرِ پاول ماسارو‌ نقّاشِ معاصر می‌باشد و نامِ آن به کنایه این است: نیچه توسطِ مسیحیّت بخشیده می‌شود. اسب‌ها نمادِ اسبي است که نیچه‌ دُرُست قبل از فروپاشیِ ذهنی، در سال 1889 در تورین با آن مواجه شد، درحالي که مردِ گاری‌چی آن را به سختی شلّاق می‌زد. نیچه از دیدنِ آن صحنه بسیار ناراحت شد و دو روز در بستر ساکت ماند، سپس یک جمله بر زبان آورد، و در پی‌اش سکوتِ جاودانه فرا رسید. آن یک جمله‌ این بود: «مادر، من یک احمقم». شلّاق در دستِ کودکِ مسیحیِ سوار بر اسب،‌ و سرِ اسبِ مردِ‌ مسیحی تلویحاً به این نکته اشاره دارد. مردِ مسیحی‌اي که سر خود را پوشانده است، کنایه از آن دارد که نمی‌تواند نیچه را ببخشد با اینکه در دینِ مسیحیت فرض بر بخشش است. دلقک یادآورِ دلقکِ بندبازي است که در پیشگفتارِ «چنین گفت زرتشت» نیچه ظاهر می‌شود و نماینده‌ی انسان‌هایي است که در شُرُف فروپاشیِ همه‌جانبه هستند. همچنین می‌تواند دیوانه‌ای را تصویر کند که در حکمتِ شادان نیچه، ندایِ خدا مُرده است سر داد. در دستانش کتابِ پدران و پسران ایوان تورگینف است. این کتاب در 1862 به چاپ رسید از نظر زمانی قبل از آثار نیچه و در آن تلویحاً به ظهورِ نیهیلیسم اشاره شده است. مجموعه‌ی افراد در تصویر اشاره به پیروزیِ نیهلیسم و واپسین انسان بر تئوری‌هایِ نیچه درباره‌ی ستیز با نیهیلیسم و براندازیِ‌ آن دارد. واپسین انسان اصطلاحِ نیچه در چنین گفت زرتشت است برای نسلِ نهاییِ انسانِ پَست‌شده و حقیر که به هرچه دست می‌زند آن را کوچک و خوار می‌کند.

فیگورِ نیچه نشستن بر تخت پادشاهی به همراهِ شنلِ قرمزی که پوشیده است یادآورِ نقاشی پُرتره‌ی پاپِ معصوم اثر دیگو ولاسکوئز،‌ نقاش اسپانیاییِ قرن هفدهم است و جیغِ نیچه، یادآورِ ورژنِ دیگرِ این نقاشی توسط فرانسیس بیکن قرن بیستم است که این نقاشی را به شکلِ جیغی هولناک کشید. نقاشی بیکن تحسین متفکرانی چون ژیل دلوز را برانگیخت. دلوز نقاشیِ‌ پاپِ جیغ‌کشنده را نمونه‌ای خلاق در باز‌تفسیرگری و نوتأویل‌گریِ آثارِ کلاسیک خواند.

احسان رضایی

@Kajhnegaristan