این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
مارک هاوزر (استاد سابق دانشگاه هاروارد) و پیتر سینگر (استاد اخلاق زیستی در دانشگاه پرینستون)، در Morality without Religion مینویس
مارک هاوزر (استاد سابق دانشگاه هاروارد) و پیتر سینگر (استاد اخلاق زیستی در دانشگاه پرینستون)، در Morality without Religion مینویسند (۲۰۰۵):
سه سناریوی زیر را درنظر بگیرید. برای هر یک، جای خالی را با «الزامی»، «مجاز» یا «ممنوع» پر کنید.
۱. یک واگنِ خارج از کنترل در حال زیرگرفتن پنج نفر است که روی خط راهآهن راه میروند. یک کارگرِ راهآهن در کنار سوئیچی است که میتواند واگن را به خطی کناری منتقل کند که در نتیجهاش یک نفر کشته میشود، اما آن پنج نفر زنده میمانند. زدنِ سوئیچ ـــــــــــــــ است.
۲. شما در راه به بچهی کوچکی که دارد در دریاچهی کمعمقی غرق میشود برمیخورید و تنها کسی هستید که در آن اطراف هست. اگر او را از آب بگیرید، زنده خواهد ماند و شلوار شما خراب میشود. گرفتنِ کودک از آب ـــــــــــــــ است.
۳. پنج نفر بهسرعت به بخش مراقبتهای ویژهی بیمارستانی منتقل شدهاند، و هر یک برای زندهماندن به عضوی نیاز دارد. زمان کافی برای درخواست اعضا از خارج از بیمارستان وجود ندارد. اما، فردی سالم در اتاق انتظارِ بیمارستان هست. اگر جراح اعضای این فرد را بردارد، او خواهد مُرد اما پنج نفرِ بخش مراقبتهای ویژه زنده خواهند ماند. برداشتن اعضای فرد سالم ـــــــــــــــ است.
اگر شما مورد اول را مجاز، مورد دوم را الزامی، و مورد سوم را ممنوع تشخیص دادید، همانند ۱۵۰۰ سوژهای هستید که از سراسر دنیا به تست حس اخلاقیِ مبتنیبر-وبِ ما پاسخ داده اند. بر اساس دیدگاهی که اخلاق گفتهی خدا است، خداناباوران باید این موارد را متفاوت از افراد دارای باورها و پیشزمینهی دینی قضاوت کنند، و وقتی از آنها خواسته شود پاسخهایشان را توجیه کنند، باید توضیحات متفاوتی ارائه کنند. برای مثال، چون خداناباوران فاقد یک قطبنمای اخلاقی اند، باید دنبال منفعت شخصی باشند، و بیاعتنا از کنار نوزاد در حال غرقشدن بگذرند. نتایج چیزی کاملاً متفاوت با این دیدگاه نشان میدهد. تفاوت از نظر آماری مهمی بین سوژههای دارای یا فاقد پیشزمینههای دینی وجود نداشت. حدود ۹۰٪ سوژهها گفتند که زدنِ سوئیچ واگن مجاز است، ۹۷٪ گفتند که نجات نوزاد الزامی است، و ۹۷٪ گفتند که برداشتن اعضای فرد سالم ممنوع است. وقتی پرسیدیم چرا برخی موارد مجاز و بقیه ممنوع اند، سوژهها یا پاسخی ندارند یا توضیحاتی ارائه میکنند که نمیتواند از پس توضیح برآید. یک نکتهی مهم این است که افراد با پسزمینهی مذهبی همچون خداناباوران در ارائهی توضیح ناتوان اند.
------------------------------------------------------------
این مطالعات برای این ایده حمایت تجربی فراهم میکند: همانند دیگر تواناییهای ذهن، شامل زبان و ریاضیات، ما مجهز به یک قابلیت اخلاقی هستیم که قضاوتهای شهودیمان از خوبی و بدی را راهنمایی میکند، و به شیوههای جالبی با فرهنگ محلّیمان برهمکنش دارد. این شهودها پیامد میلیونها سالی است که طی آنها اجدادمان بهمثابه پستاندارانی اجتماعی زیستهاند، و بخشی از میراث مشترکمان اند.
مطمئنا از نظر من اخلاق اختراع بشر است اما اخلاق از هر جا که آمده باشد و هر ریشه ای داشته باشد بهرحال در طی فرآیندی تکاملی، با احساسات عمیقی همچون احساس گناه و دلسوزی همراه شده و به هیچ وجه استدلالی نمیتوان برای ان اورد و این بیش از پیش اسیب زننده بودن اخلاق را تایید میکند زیرا فعالیتیست بدون اگاهی و صرفا برای حفظ گونه انسانی تدوین شده، اما ایا تدوین رفتاری برای حفظ گونه بر درستی ان صحه میگذارد؟
@Kajhnegaristan