این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
سندرم حجاب: رهایی ایران در گرو رهایی زنان. ✍ صالح نجفی/ رحمان بوذری …
سندرم حجاب: رهایی ایران در گرو رهایی زنان
✍ صالح نجفی/ رحمان بوذری
اعتراضات سراسری دیماه 96، هر چند به اعتقاد بسیاری همچنان تا شکلگیری خیزشی فراگیر با مشارکت لایههای مختلف مردم فاصله دارد، قادر به تغییرشکلی بنیادین در حاکمیت مطلقالعنان چهار دهه گذشته است. صرفنظر از چندوچون این تغییر و چگونگی رسیدن به آن، هدفگیری کلی این اعتراضات درهمتنیدگی شیوههای گوناگون تبعیض در یک نظام آپارتاید جنسیتی، طبقاتی، قومی، مذهبی و نژادی است. از این منظر، مسأله حجاب اجباری، به جهت پیوند تاریخی و ساختاری با سازوکارهای حذف، سرنمون همه دیگر انواع تبعیض در ساختار موجود است.
ویژگی بارز وضعیت اجتماعی ایران از فردای استقرار تمامعیار جمهوری اسلامی، با یگانهشدن کاذب انقلاب ?? با رفراندوم ?8، کانالیزهشدن کامل پتانسیلهای انقلاب ?? در گفتار «حکومت اسلامی»، و خرج مابقی آن در جنگ هشت ساله (یکی از طولانیترین جنگهای عصر مدرن)، این بود که «زنان» به طرز غریبی نمایانگر تمییزناپذیری «مثال» و «استثناء» در چنین وضعیتی بودهاند. «مثال» همواره از یک مجموعه حذف میگردد منتها از آن حیث که به آن تعلق دارد؛ اما «استثنا» در موارد عادی ادغام میگردد منتها دقیقا از آنرو که بدانها تعلق ندارد. زنان جزو اولین گروههایی بودند که پس از انقلاب در ایران بهرغم مشارکت فعالشان در مبارزات و نقش انکارناپذیرشان در پیروزی انقلاب از حضور آزادانه در فضای عمومی و عرض اندام در عرصه بازنمایی به وجه دلخواه خویش محروم شدند. و بدینقرار زنان «مثال» اصلیِ مشارکان فرایند انقلاب 57 بودند چون به طرزی حسابشده، در عین تعلق به آن فرایند، از نتیجه بالفعل آن حذف شدند زیرا گفتاری که حقِ بازنمایی وقایع انقلاب را به انحصار خود درآورد اعتباری برای اراده و خواست زنان از آن حیث که زناند قائل نبود؛ در عین حال، از آنجاکه حضور زنان در فضای
عمومی پس از انقالب همواره برای حاکمانی که میراث پیکارهای گذشته را مصادره کرده بودند مسئله ساز بود، زنان خصلت عنصری »استثنایی« و تهدیدی همیشه حاضر به خود گرفتند، از این حیث که زنان پیوسته میتوانستند با استناد به انقلاب و وجوه فعلیت نیافته آن، هم در وجه آزادیخواهی هم در وجه برابریطلبی، خواستار احقاق حقوق پایمالگشته خویش شوند، با این ملاحظه که درخواست زنان همواره میتوانست و میتواند در چارچوب «کلیگراییِ» تحققنیافته انقلاب مطرح شود و نه با استناد به حقوق انتزاعی بشر یا ستایش از آزادیهای پیش از انقلاب، آن هم بدون اشاره به نابرابریها و ناموزونیهای حادِ ساختاری رژیم سابق.
متن کامل مقاله در پی دی اف زیر مطالعه بفرمایید 👇
@Kajhnegaristan