این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
«آنان همچون سرنوشت فرامیرسند، بیعلت، بیدلیل، بیپروا، بیبهانه؛ چنان فرود میآیند که آذرخش فرود میآید، سخت ترسناک، سخت ناگها
«آنان همچون سرنوشت فرامیرسند، بیعلت، بیدلیل، بیپروا، بیبهانه؛ چنان فرود میآیند که آذرخش فرود میآید، سخت ترسناک، سخت ناگهانی، سخت باورکردنی، سخت "دیگرگونه"، چنان که امانِ "موضوعِ نفرت واقع شدن" نیز نمیدهد.» این متنِ مشهورِ نیچه دربارهی بنیانگذارانِ دولتها، همان "هنرمندان با نگاهِ خیرهی سنگدلانهشان" است. (تبارشناسی اخلاق، جستار دوم: 17). یا از آنِ کافکاست وقتی دیوارِ بزرگِ چین را مینویسد؟ «نمیتوان فهمید چگونه به پایتخت رسیدند، پایتختی که بسیار دورتر از مرز است. در هرحال، آنها آنجا هستند، و با برآمدنِ هر بامداد، انگار تعدادشان زیاد میشود... حرف زدن با آنها غیرِ ممکن است. آنها زبانِ ما را نمیدانند... حتی اسبهایشان گوشتخوارند!» عالی است. میگوییم چنین متنهایی را جنبشی درمینوردد که از خارج نشأت میگیرد، و "از درونِ آن صفحهی کتاب" یا از درونِ صفحاتِ پیشین آغاز نمیشود و درونِ قابِ کتاب باقی نمیماند و کاملاً از هر حرکتِ خیالینِ بازنماییها یا از حرکتِ انتزاعیِ مفاهیم، متفاوت است؛ مفاهیمی که معمولاً از خلالِ کلمات و در سرِ خواننده رخ میدهند. گاهی از کتاب بیرون میجهند و با نوعی "خارجِ ناب" تماس برقرار میکنند. به باورِ من، این امر همان حقِ سوء تفسیر در سرتاسرِ آثارِ نیچه است. یک گزینگویه نوعی بازیِ نیروها یا حالتی از نیروهاست که هریک از آنها خارج از نیروهایِ دیگر قرار میگیرد. یک گزینگویه هیچ معنایی ندارد، بر هیچ چیز دلالت نمیکند، و دیگر نه واجدِ دال است و نه مدلول.
( #ژیل_دلوز، #بازگشت_نیچه، مجموعه مقالات، اندیشهی کوچگرا، نشر رخداد نو)
@Kajhnegaristan