◽️ شهر به مثابه‌ی امر سیاسی. 🖋 مهرداد امامی

◽️ شهر به مثابه‌ی امر سياسی
🖋 مهرداد امامی

📍 زندگی امروز از آن‌رو كه شهری است، یعنی در بستر شهر جریان دارد، فی‌نفسه كیفیتی سیاسی دارد، زیرا شهر تاریخاً محل بروز سیاست بوده (گواه این امر را می‌توان در هم‌ریشه بودن واژگانیِ Police به معنای "شهر" با Politics به معنای "سیاست منوط به شهر" دانست).

📝 از این‌رو، زیست شهری ناگزیر زیستی سیاسی است كه در آن افراد یا سوژه‌ها (اعم از شهروندان و غیر شهروندان) به‌واسطه‌ی شهرنشین بودن و پذیرش عنوان شهری یا شهرنشین، سیاسی می‌شوند. اما باید درنگ كرد!

📝 تا این‌جا از سیاست به معنای وضعیتی از پیش داده شده، صحبت كردیم كه افراد یا سوژه‌ها به محض حضور مداوم و زندگی در شهر به آن وضعیت دست می‌یابند. اما این همه‌ی ماجرا نیست.

📝 زیست سیاسی شهر وجهه‌‌ای برساختی هم دارد و آن همان چیزی است كه "دیوید هاروی" از آن به مثابه‌ی "حق به شهر" (Right to the City) یاد می‌كند: "حق به شهر، حق تغییر دادن خودمان ازطریق تغییر دادن شهر است."

📝 به بیان دیگر، فضا/ مكان شهر تحت مدیریتی زمان‌مند قرار دارد كه تخطی از آن به معنای تخطی از قواعد زندگی شهری تلقی می‌شود. بی‌شك در وضعیت تخطی از قواعد زمانی- مكانی- فضایی شهر، كلیت آن دچار اختلال می‌شود و در صورت امتداد این وضعیت، حیات شهری آماده‌ی پذیرش نوع دیگری از مدیریت شهر می‌شود.

📝 آن‌چه به مثابه‌ی حق به شهر از آن نام برده می‌شود، دقیقاً به معنای "نوع دیگر" مدیریت شهر است، اما این‌بار نه لزوماً از خلال تكنوكرات‌های متخصص كه با فرمول‌های عجیب و غریب به محاسبه‌ی جزئی‌ترین رفتارها می‌پردازند، بلكه به دست همان سوژه‌ها یا مردمی كه شهر، زیر پا و از آن آن‌هاست.

📝 وقایعی كه در كشورهای اروپایی (یونان، سوئد و اسپانیا)، ایالات متحده (جنبش تسخیر وال‌ استریت)، كشورهای شمال آفریقا (بهار عرب) و به‌تازگی در تركیه روی داده و می‌دهند، همگی حاكی از چنین دست سیاست‌هایی‌اند.

📝 مردم به‌عنوان سوژه‌های برسازنده‌ی سیاست تصمیم می‌گیرند از خلال ایجاد اختلال در حیات شهری به مقابله با حكومت‌ها و دولت‌های ناكارآمد و خودكامه‌شان بپردازند و موازی با آن، شیوه‌های بدیل زیست شهری را عیان سازند.

📝 انواع گوناگون شورش‌ها، اعتراضات، تظاهرات، تسخیر مكان‌ها و... امروزه از یك شهر می‌آغازد و به تمام شهرها خواسته یا ناخواسته سرایت می‌كند و بعضاً موجب تحولات و دگرگونی‌های جزئی و كلی نیز می‌شود.

📝 هانری لوفور زمانی گفته بود: "انقلاب یا باید شهری به معنای وسیع كلمه باشد، یا هیچ." از این‌رو، در این روزها، "خیابان‌"ها و "میادین" حتی بیش از پارلمان‌ها و كنسولگری‌ها سیاسی‌اند. به‌طور مثال، میدان تقسیم تركیه امروز سیاسی‌ترین میدان جهان است، زیرا مردمان تركیه آن را از قالب مرسوم خود خارج كرده و تبدیل به مكانی برای "ایستادن" و نه "دور زدن" كرده‌اند.

📝 سیاست تسخیر مكان‌های شهری به‌واسطه‌ی عمل مستقیم (Direct Action) مردم از سال‌های پایانی دهه‌ی نخست قرن بیست و یكم اندك‌اندك جای خود را در میان شیوه‌های مبارزه با دولت‌ها به‌صورت فراگیری باز كرده است.

📝 ظهور این قبیل سیاست‌ها معنای دیگری هم دارد: كمرنگ شدن فزاینده‌ی نقش دموكراسی پارلمانی یا دموكراسی نمایندگانی در رسیدگی به مطالبات مردم در بسیاری از كشورها و عدم اعتماد بیش از پیش مردم به نمایندگانی كه آن‌ها را از خلال انتخابات برمی‌گزینند. البته این امر به معنای تضعیف كلیت دموكراسی نیست، بلكه دلالت بر نوعی دموكراسی مستقیم دارد كه با مشاركت فعالانه‌ی مردم و حضور به‌هنگام آن‌ها در مواقع حساس شكل می‌گیرد.

📝 شاید امری كه دهه‌ی دوم قرن بیست و یكم را كاملاً متمایز كند، احیای مبارزات سیاسی از خلال مبارزات شهری در قالب تسخیر رو به فزونی مكان‌ها باشد و این همان چیزی است كه نئولیبرالیسم پس از فروپاشی اتحاد شوروی سعی داشت با چیرگی نظریات آخرالزمانی‌ای مانند "پایان تاریخ" به جهانیان القاء كند كه از بین رفته است.

📝 وضعیت پساایدئولوژیك حاكم بر دهه‌ی ۱۹۹۰ كه تا ۲۰۰۷ نیز برتری داشت، اینك متزلزل شده و مورد تردید قرار گرفته است. امروز یكی از اصلی‌ترین مجاری مصاف با امر سیاسی، علاوه بر پارلمان‌ها و نهادهای دموكراتیك كه بعضاً از نظر بسیاری از مردم، نفع مشخصی برایشان ندارد، مكان‌های شهری از قبیل خیابان‌ها و میادین است.

📝 تسخیر فضا/ مكان‌های شهری توأمان منجر به شكل‌گیری نوع جدیدی از سیاست می‌شود. بسیاری از جنبش‌ها با تسخیر مكان‌های شهری كار خود را آغاز می‌كنند، ولی از آن‌جا كه ناتوان از تسخیر فضای شهری می‌شوند، پس از چندی فرو می‌نشینند.

📝 شاید قرن بیست و یكم قرن مصاف با امر سیاسی از خلال سیاست تسخیر باشد. باید نشست و نظاره كرد و آن‌گاه كه شهر تو را می‌خواند، به معنای واقعی كلمه آن را خانه‌ی خود كنی.



@Kajhnegaristan