این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔸تحلیل انتقادی گفتمان (بخش اول) 🔸. ✍ مریم زمانی …
🔸تحلیل انتقادی گفتمان (بخش اول)🔸
✍ مریم زمانی
🔆تحلیل انتقادی گفتمان اگرچه جنبش فکری نوپائی است، اما شکلگیری آن طی سیری تکوینی صورت گرفته و خاستگاه آن را میتوان در جریانهای فکری پیش از خود یافت. بیراه نیست اگر نیچه را اولین تحلیلگر انتقادی گفتمان به حساب بیاوریم، در زمانهای سخت که نیچه برای واسازی (1) بنیانهای فکری آن، به زبانی گزنده و بیانی شورنده نیاز داشت. نیچه تعریف "حقیقت" به مثابهی توصیفی بیطرف از جهان را به چالش کشیده و آن را برساختی گفتمانی تلقی میکند که با مداخلهی خواست قدرت شکلی تثبیتشده یافته و ماهیت استعاریاش را پنهان کرده است. او با به سوال کشیدن بدیهی انگاشتهشدهها، جهان انسانی را جهانی متوهمانه تلقی میکند که سلسلهمراتبی خودساخته را بر مبنای پسندهای متغیر زمانه چیده و بر دوش واقعِ جهان بار کرده است. (نیچه، 1990؛ و 2012؛ و اسپینکز، 2003)
این نگاه نیچه به "حقیقت" و "قدرت" است که بعدها در اندیشه فوکو جایگاه خاصی مییابد. فوکو است که صدای نیچه را در زمانهای بهتر، موکدتر کرده و راه را برای جریان فکری تحلیل انتقادی گفتمان هموار میکند. به همین دلیل است که تحلیل انتقادی گفتمان را بیش از هر کسی وامدار اندیشه فوکو میدانیم؛ اگرچه میتوانیم رد این جنبش فکری را در آراء اندیشمندان دیگری همچون مارکس، گرامشی، آلتوسر، هابرماس، بوردیو، فاولر، باختین، بارت، دریدا و بسیاری دیگر از متفکران و نظریهپردازان اجتماعی و فرهنگی پیبگیریم.
از خاستگاههای تحلیل انتقادی گفتمان که بگذریم، باید به زمانی بازگردیم که این جنبش فکری نام و عنوانی مشخص گرفت و بانیانی یافت. رد این ماجرا را میتوان در آثار کسانی مانند فاولر، کرس، هاج، فاندایک، وداک و به طور مشخصتری فرکلاف پیگرفت. در اواخر دهه هفتاد میلادی است که ذائقه مسلط بر اندیشههای زمانه، متاثر از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، به طور تدریجی تغییری را از سر میگذراند و این تغییر به شکل فراگیر و نظاممندی حال و هوایی تازه به جریانها و جنبشهای فکری زمان میبخشد. این تغییرات تدریجی است که مباحث زبانشناختی مسلط زمانه را با چالشهایی مواجه میکند و در گذر از این چالشهاست که حوزهای با عنوان زبانشناسی انتقادی شکل میگیرد و به تدریج در آثاری همچون "زبانشناسی انتقادی" (فاولر و کرس، 1979)، "زبان و کنترل" (فاولر و دیگران، 1979)، "نشانهشناسی اجتماعی" (هاج و کرس، 1988)، "زبان، قدرت و ایدئولوژی" (وداک، 1989)، "راهنمای تحلیل گفتمان" (فاندایک، 1985) و به طور مشخصتری در "زبان و قدرت" (فرکلاف، 1989) تجلی مییابد. این سیر تحولی است که در ادامه به ضرورت طرح مسئلهای تازه در مباحث زبانشناختی زمانه میانجامد و زمینهساز تولد جریان تحلیل انتقادی گفتمان میشود. در واقع میتوان گفت دورهای که از اواخر دهه هفتاد میلادی در مباحث زبانشناختی زمانه شکل گرفته، در ژانویه 1991 در دانشگاه آمستردام، تحلیل انتقادی گفتمان را متولد میکند.
وداک (2001ب) در نگاهی که به سیر شکلگیری تحلیل انتقادی گفتمان دارد، ماجرای تولد این جریان فکری را چنین شرح داده است. او مینویسد در ژانویه 1991 است که به همراه فرکلاف، فاندایک، کرس و فانلیوون که همگی از جریانسازان مباحث زبانشناختی انتقادی زمانه هستند، در نشست مشترکی در دانشگاه آمستردام شرکت میکند. دلیل این همایی فکری، مذاکره درخصوص ضرورت اتخاذ رویکردی انتقادی به تحلیل گفتمان است. وداک میگوید در این نشست مشترک است که نگرش ناکافی و توصیفی به گفتمان، که سطح تحلیل زبان را به توصیفات صرف محدود کرده، به چالش کشیده میشود. خروجی مباحثات این نشست، اعلام رسمی عنوان حوزهی ظاهرا نوپایی است که موضعی انتقادی به مباحث توصیفی زبانشناختی زمان اتخاذ کرده و تعریفی تازه از "گفتمان" ارائه میدهد و آن را دوشادوش با مفاهیم دیگری همچون "قدرت" و "ایدئولوژی" مورد بازنگری قرار میدهد. در همین نشست است که برای اولین بار عنوان تحلیل انتقادی گفتمان به کار میرود و از این پس راه خود را به آثار حاضران این نشست و متعاقبا به آثار صاحبنظران و پژوهشگران علاقمند به موضوع باز میکند و تا به امروز پیش میآید.
ضروری است به این نکته تاکید داشته باشیم که نگرش انتقادی به تحلیل گفتمان، اگرچه از دل مباحث تحلیل گفتمان شکل گرفته، اما ماهیتا با آن متفاوت است و نمیتوان تحلیل انتقادی گفتمان را حوزهای یا شاخهای مشتقشده از تحلیل گفتمان به حساب آورد. برای درک تفاوتهای ماهیتی این دو حوزه بهتر این است مرور کوتاهی بر مباحث تحلیل گفتمان داشته باشیم و سپس بگوئیم تحلیل انتقادی گفتمان چگونه از دل این مباحث بیرون آمده و به واکنشی انتقادی در برابر آن بدل شد.🔆
@Kajhnegaristan