این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
❄️ جهان غرب چه چیزی از بقیهی دنیا میتواند بیاموزد؟. برگردان: شهاب بیضایی
❄️ جهان غرب چه چیزی از بقیهی دنیا میتواند بیاموزد؟
برگردان: شهاب بیضایی
🔅جولین باگینی، فیلسوف و نویسنده، در جدیدترین اثرش، جهان چگونه میاندیشد: تاریخ جهانی فلسفه (گرانتا)، میخواهد این واقعیت را به ما یادآوری کند که هرچند جهانیشدن جابهجایی کالاها و مردم را افزایش داده اما در انتقال اندیشهها به آن سوی مرزها دستاورد ناچیزی داشته است.
🔅او میگوید: «این یک خطای فاحش فرایند جهانیسازی است که امروزه با غذاهای ملل آشنایی بیشتری داریم تا با اندیشههایشان. امروزه مردم با کُمرا (نوعی خوراک هندی) آشناترند تا مفهوم حقیقی کارما.»
🔅«ارزش بیطرفی را در نظر بگیرید. به قول جرمی بنتام، “نظر همه به یک میزان اهمیت دارد و هیچ کس بالاتر از دیگری نیست.” ممکن است که این حرف به نظر ما بدیهی بیاید زیرا اخلاقیات وابسته به آن است. اما در بسیاری از نقاط جهان این طرز فکر که بیاییم و همه را یکسان ببینیم بیمعنی است.»
🔅«در آیین کنفوسیوس، مسئولیتهای پدران و پسران، شوهران و زنان، فرمانروایان و فرمانبران با هم فرق میکنند. دانشور نامدار فلسفهی چینی، راجر اِیمس، آیین کنفوسیوس را اخلاقیاتی مبتنی بر نقشها میداند زیرا میگوید تعهدات شما بر اساس نقشتان در جامعه تغییر میکند. بسیاری از جوامع چنین رویکرد گستردهای را برمیگزینند.»
🔅«وقتی که فلسفههای گوناگون جهانی را با هم مقایسه میکنیم باید توجه کنیم که غلو نکردن دربارهی تفاوتهای آنها همان قدر مهم است که نادیده گرفتنشان. به ندرت اندیشهای را در فرهنگی پیدا میکنید که با فرهنگهای دیگر بیگانه باشد. تفاوت بیشتر در میزان تأکید است. همان گونه که تام کاسولیس، متخصص فلسفهی ژاپنی، میگوید: “چیزی که در یک فرهنگ نقشی محوری دارد شاید در فرهنگی دیگر در حاشیه باشد.”»
@Kajhnegaristan
🔅«ملاحظهی این که چگونه اخلاق کنفوسیوسی بر اخلاقیات مبتنی بر نقشها تأکید دارد ما را متوجه دو نکته میکند: اول اینکه تعهد ما به بیطرفی چقدر غیرمعمول است و دیگر آنکه در عین حال بیطرفی آن قدرها هم که به نظر میرسد روشن و مشخص نیست. در عمل، مردم معتقدند که باید با خانوادهی خود به گونهای متفاوت از غریبهها رفتار کنند. بسیاری خود را به شهروندان کشورشان متعهدتر میدانند تا سایر ملتها.»
🔅«گردش آزاد عقاید باید نیروی محرک جهانیسازی باشد نه نیروی محرک سلطه. در عمل، جهانیشدن به غربیسازیِ جهان تبدیل شده است: مکدونالد در میدان سرخ وجود دارد، استارباکس در شانزهلیزه و کوکاکولا تقریباً در همه جا. جهانیسازی در عرصهی اندیشهها نیز از چنین الگویی پیروی میکند. اندیشههای غربی در دانشگاههای چین و ژاپن بیشتر مطالعه میشوند تا اندیشههای شرقی در اروپا و آمریکای شمالی.»
🔅«به هر حال، گاهی تلاش برای تغییر ۱۸۰ درجهایِ فکرِ مردم هوشمندانه نیست. برای این که در کنار هم زندگی کنیم لازم نیست بر سر همه چیز اتفاق نظر داشته باشیم. فقط همان قدر لازم است که بتوانیم در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی کنیم.»
🔅«وقتی به سایر سنتها نگاه میکنیم، میبینیم که در بطن خود مایههایی دارند که بعضی به افراطگرایی میانجامد و بعضی به آزادی اندیشه. برای مثال، اسلام در طول تاریخ خود هم جوامعی بسیار دموکراتیک را به وجود آورده و هم جوامعی بهشدت متعصب را. بهترین راه برای اجتناب از “برخورد تمدنها” این نیست که بخواهیم جهان اسلام دینش را کنار بگذارد یا نوعی روشنگری غربی را از سربگذراند بلکه این است که سنتهای خود در عرصهی تکثرگرایی و مدارا را بازسازی کند.»
متن کامل👇
✨ → 3danet.ir/EOiQ9
🌾 @Kajhnegaristan