این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
«روانکاوی، رواندرمانی نیست!» …روانکاوی، تنها یک رویکرد رواندرمانی (سایکوتراپی) نیست، علاوه بر اینکه رواندرمانی نیز هست!
"روانکاوی، رواندرمانی نیست!"
روانکاوی، تنها یک رویکرد رواندرمانی (سایکوتراپی) نیست، علاوه بر اینکه رواندرمانی نیز هست! روانکاوی یک نگاه است، نگاهی به انسان و پدیدههای انسانی. نگاهی غیرخطی که مبتنی بر تبیین پدیدهها و پروداکتهای بشری است. بر خلاف اینکه در کتب دانشگاهی و بسیاری از کتابهای دیگر، نظریه فروید را در حد یک فصل از کتاب (یک تئوری) به نظریه شخصیت، رشد و رویکرد رواندرمانی تقلیل میدهند، روانکاوی قابل تکه تکه شدن به این اجزا نیست. اگر تکه تکه شد، دیگر اسمش روانکاوی نیست. روانکاوی در بستر کل نگرش (Holistic) حامل معنا و نگاهیست که هرگز با مُثله کردن آن قابل درک نیست. رویکردهای تقلیلگرا (Reductionism) ــ مثلا رفتارگرایی، شناختی ها و غیره ــ قائل به بررسی هر بخشی از انسان به صورتی جداگانه هستند در حالیکه روانکاوی با جسم، روان، رفتار، هیجان، شناخت، احساس و رویا به مثابۀ یک «کل یکپارچه» برخورد میکند. همۀ اجزا همزمان با هم تحت کاوش قرار میگیرند. انسان در بسترش معنا می یابد و این بستر جدای از تمدن، فرهنگ، فلسفه، مذهب، علم و هنر نیست. فروید نیز هیچ جا از روشش با نام "رواندرمانی" یاد نمیکند بلکه میگوید "روانکاوی". بیجهت نیست که سختترین و عمیقترین نوع مواجهه با پدیدهای پیچیده به نام انسان، روانکاویست. چرا که نگاهی همه جانبه به تمام ابعاد انسان دارد.
بنابراین، چیزی به نام "روانکاوی کوتاه مدت"، "روانکاوی فشرده" و "رواندرمانی روانکاوی" نداریم. خلق و به کارگیری این اصطلاحات به مثابۀ «کاسۀ داغ تر از آش شدن» و سواستفاده از نام "روانکاوی" است چرا که هیچکدام از نظریهپردازان سایکوداینامیک همچون دوانلو، مالان و سیفنئوس هیچ گاه ادعای روانکاوی نداشته اند. با نظریه فروید نمیتوان به شکلی «تکه تکه» و «مثله شده» برخورد کرد. روانکاوی اطلاعات نیست که قابل آموختن باشد، «دانش» است: اما «دانش ناخودآگاهی» ! تا تجربه نشود، درک نمیشود. مانند انسانی بیهوش که تا بیدار نشود درکی از "آگاهی" ندارد، "ناخودآگاهی" نیز تجربهای منحصربفرد است که تنها با روانکاوی میسر میشود. تنها، کسی که پروسۀ سخت، جذاب و طولانی روانکاوی را تا پایان طی کرده باشد، میتواند در جایگاه روانکاو بنشیند. چرا که در پروسۀ روانکاوی، همزمان درمان، آموزش و پژوهش را داریم و بر خلاف سایر دیدگاهها، هیچکدام از این موارد در نظریه فروید از هم جدا نیستند. آنالیزان بر روی کوچ (couch) روانکاوی، میآموزد، تعارضهایش حل میشود (درمان) و همچون کارآگاهی (تشبیه خودِ فروید از آنالیزان) به کمک روانکاوش به کاوش در هزارخمِ روانَش میپردازد.
بعنوان یک جمعبندی: روانکاوی، سایکوتراپی نیست که بر اساس یک منوآلی پیش برود، "هنر" است. روانکاوی، علاوه بر اینکه مبتنی بر قانون است ولی هیچ منوآلی (Manual) ندارد!
▪️مطهره قربانی ــ روانشناس بالینی|برگرفته از آموزه های روانکاوی کلاسیک
@Kajhnegaristan