به این نقاشی که یک زن اسکیزوفرنیک کشیده نگاه کنید. روی شاخه‌ی درختان چه می‌بینید؟

به این نقاشی که یک زن اسکیزوفرنیک کشیده نگاه کنید.روی شاخه ی درختان چه می بینید؟برای شخص مورد نظر،نقشی که گرگ ها برای مرد گرگ نما بازی می کنند،با دال ها ایفا می شود.این زن پشت شاخه ی درختان فرمول راز خود،lo sono semper vista را نوشته است.این حرفی بود که او هیچوقت تا آن موقع نتوانسته بود بگوید.(یعنی من همیشه در دید هستم.)باید ذکر کنم که در زبان ایتالیایی vista مبهم است.این کلمه نه تنها اسم مفعول است،بلکه به معنی منظره نیز است که دو معنی ذهنی و عینی دارد؛یعنی فعالیت دیدن،دید زدن و واقعیت دیده شدن.
آنچه که می خواهم امروز بر آن تاکید کنم این است که ترسناک_مزاحم_یا هرچیزی که در فرانسه آن را معادل آلمانی تکبر آمیز غیر متعارف[Unheimliche]ترجمه می کنیم،خود را از میان پنجره های کوچکی نمایان می کند.موقعیت حوزه ی اضطراب،مانند چیزی که چهارچوب دارد،تعیین می شود.بنابراین شما به رابطه ی بین صحنه و جهان برمیگردید.
شما همیشه در لحظه ای که پدیده ی غیر متعارف وارد می شود،با اصطلاح ناگهان و به یکباره روبه رو می شوید.همیشه صحنه را می بینید که خود را در بعد خاص خود نمایان می کند و اجازه ی ظهور در جهان را به چیزی می دهد که شاید گفته نشود.ما همیشه وقتی که پرده بالا می رود،جز لحظه ی کوتاه اضطراب که به زودی می گذرد،انتظار چه چیزی را داریم؟لحظه ای که هرگز فقدان آن در بعد تئاتر رفتن،که ما در آن کاری بیش از قرار دادن پشت خویش، روی صندلی انجام می دهیم(چرا که اینکار کمابیش برای ما خرج برداشته است)،دیده نمی شود.لحظه ای که صدای سه ضربه را می شنویم و پرده بالا می رود.بدون این لحظه ی آغازین توام با اضطراب که به سرعت از بین می رود،هیچ چیز قادر نخواهد بود ارزشی را از آنچه قرار است به شکل تراژدی یا کمدی روی صحنه بیاید دریافت کند.
اهمیت ندارد که برای بررسی نکات ظریف در این چارچوب اضطراب چقدر وقت صرف می کنیم.این زمان زیاد طولانی نخواهد شد.این کار در واقع یعنی انتظار؛یعنی اولین راه توسل به هنگام درماندگی.اگرچه درواقع انتظار می تواند در میان ابزار دیگر،برای مشخص کردن چهارچوب اضطراب مورد استفاده قرار گیرد،اما این کار ضروری نیست.هیچ نیازی به امید و انتظار نیست،چهارچوب بندی انجام می شود اما اضطراب چیز دیگری است.
اضطراب پیدایش چیزی است که پیش از این در این چهارچوب در بخش نزدیکتر یعنی در خانه[Heim] وجود دارد.اضطراب ساکن خانه است؛البته در واقع این ساکن ناشناس که به نحوی غیرمنتظره پدیدار می شود،با آنچه در غیر متعارف با آن مواجه می شویم ارتباط دارد،اما کوچکتر از آنی است که بتوان مثل آن تعیینش کرد.زیرا همانطور که کلمه ی hôte در فرانسه به خوبی نشان می دهد این صاحبخانه در معنی معمول خود کسی است که قبلا به واسطه ی توقع و انتظاری موجود به خوبی ساخته و پرداخته شده است.
@Kajhnegaristan