فراموشی، بی خردی. ✍ موریس بلانشو

فراموشی، بی خردی
✍ موریس بلانشو
ترجمه؛ سارا خادمی


راه یافتن به فراموشی همچون یکی شدن با آن‌چیزی است که پنهان می‌شود. فراموشی، در ازای هر آن رخدادی که فراموش‌ شده، خود رخداد فراموشی است. فراموش کردن یک کلمه، مواجه شدن با امکان توانایی فراموش کردنِ همه‌ی گفتار‌ها است، نزدیک ماندن به تمامی گفتار‌هایی که گویی فراموش شده بودند، و همچنین نزدیک شدن به فراموشی به مثابه‌ی گفتار. فراموشی، زبان را وا‌می‌دارد تا به‌واسطه‌ی جمع شدن‌اش به گرد واژه‌ی فراموش‌شده، در تمامیت خویش قد‌علم کند.
در فراموشی، آن‌چیزی وجود دارد که از ما روی می‌گرداند و همچنین انحرافی که از خود فراموشی ناشی می‌شود. میان انحراف از گفتار و انحراف از فراموشی رابطه وجود دارد. از این رو نتیجه آن می‌شود که درست هنگام گفتن، چیزها فراموش شده‌اند. گفتار اما در فراموشی شکست نمی‌خورد، بل به خاطر آن سخن می‌گوید.

ادامه را در پی دی اف زیر بخوانید 👇


@Kajhnegaristan