فوکو برخلاف مورخان سنتی و پیروان فلسفه تاریخ، ایده استمرار تاریخ را کنار می‌گذارد و به جای آن گسست‌های تاریخی را مطالعه می‌کند

فوکو برخلاف مورخان سنتی و پیروان فلسفه تاریخ، ایده استمرار تاریخ را کنار می گذارد و به جای آن گسست های تاریخی را مطالعه می کند. از نظر فوکو، مورخی که استمرارها را پیگیری می کند، بسیاری از رویدادهای نقیض را به نفع کلیت‌سازی های خود از تاریخ نادیده می گیرد. و همین جاست که فوکو، تاریخ¬گرایی مرسوم و مورخان سنتی را به شدت به زیر سوال می برد. او تاریخنگاری مرسوم را دقیقاً به دلیل نادیده گرفتن بسیاری شواهد نقض برای ایده های استمرار اندیشه محکوم می کند و به جای آن تلاش می کند با طرح ایده مطالعه گسست ها و انقطاعات تاریخی، سبک تاریخنگاری خود را به عنوان تاریخ واقعی معرفی نماید. فوکو این خط و ایده را در طرح خود از دیرینه شناسی ارایه و در مباحث تبارشناسی تکمیل می کند. او جستجوی قاعده ها و کلیت‌های تاریخی از سوی مورخین سنتی را نفی و به جای آن بر مطالعه «امر تکین» در تاریخ پافشاری می کند. از نظر او، ویژگی یک دوران را باید در «رویدادهای تکین» پیدا کرد. رویدادهای تکینی که مورخان سنتی، آن را نادیده می گیرند و درون کلیت سازی های خود از تاریخ محو می کنند. در تاریخنگاری به سبک فوکو، باید «همان جایی مترصد رویدادها باشیم که کمتر از هر جای دیگری انتظارشان می رود، در همان چیزی که بدون تاریخ قلمداد می شود» (نیچه، تبارشناسی، تاریخ، ۱۳۸۹، ۱۴۴).


✍ مهدی سلطانی گردفرامرزی

@Kajhnegaristan