✍ فرهاد قنبری: …دکتر همایون کاتوزیان جامعه ایران را «جامعه کلنگی» یا «جامعه کوتاه مدت» می‌نامد، به عقیده او علت اصلی عدم شکل گیری

✍ فرهاد قنبری:


دکتر همایون کاتوزیان جامعه ایران را "جامعه کلنگی" یا "جامعه کوتاه مدت" می نامد، به عقیده او علت اصلی عدم شکل گیری و نهادینه شدن دموکراسی و قانون در این جامعه همین خصلت می باشد. در واقع در ایران به علت عدم وجود طبقه اشراف و وابسته بودن همه مقامات و سطوح کشور به شخص شاه و حاکم، عملا هیچگونه قانونی وجود نداشته و همه اشخاص جان و مال خود را از برای شاه می دانستند و شاه هر وقت اراده می کرد می توانست جان و مال هر کس(حتی اعضای خانواده خود و وزیران و سپهسالاران) را بگیرد. کاتوزیان معتقد است این شیوه حکومتی استبدادی خاص جامعه ایران بوده و حتی در بدترین شیوه های دیکتاتوری غربی هم چنین چیزی غیر قابل تصور بوده است، در همه کشورهای استبدادی دنیا وجهی از قانون وجود داشته است و طبقه ای به نام آریستوکرات ها وجود داشتند که شاه استبدادی نیز قدرت و توان مصادره اموال و دارایی و گرفتن قدرت اجتماعی آنان را نداشته ولی در ایران همیشه این اراده شاه است که حرف اول و آخر را می زده است و قانون چیزی نبوده است جز گفتار و کردار شخص اول جامعه.
به همین دلیل هر گاه که شاهی از دنیا می رفت کشور دچار آشوب و هرج و مرج می شد ( مرکز ثقل و قانون و نگهدارنده جامعه از میان می رفت) تا زمانی که شاهزاده یا فرد دیگری با استفاده از قدرت شمشیر مدعیان و شورشیان را سرکوب کرده و خود را در جایگاه قانون می نشاند.
در این وضعیت ( آمد و شد سریع سلسله ها و شاهان) امکان شکل گری طبقات و گروههای نهادینه شده، کاملا از بین می رفت و هر شاه یا سلسله جدیدی بازماندگان و متنفذان حکومت قبلی را از بین می برد و طبقه اشراف خاص خود را شکل می داد که آن هم در زمان سلسله یا شاه بعدی قلع و قمع شده و از میان می رفت. در ایران ( برعکس اکثر نقاط دنیا) این طبقات و گروهها بودند که زاییده دولت و حکومت بودند.

به نظر می رسد این ویژگی هنوز هم در جامعه ما با قوت ساری و جاری است و هنوز حاکمان برآیند طبقات اجتماعی نیستند و این طبقات اجتماعی هستند که توسط نهادهای مختلف قدرت شکل می گیرند. به این دلیل است که افراد برای رسیدن به وزارت، معاون وزارت، نمایندگی مجلس، شهردار شدن و حتی عضویت در نهاد کم ارزشی مانند شورای یک شهرستان کوچک تلاش غیر قابل وصفی نشان می دهند، آنها به خوبی آگاهند که پس از رسیدن به چنین جایگاهی می توانند به قدرت اقتصادی و سیاسی و طبقه نوظهوری که هر سلسله ای با خود می آورد وارد شوند ( کاملا بر عکس جوامع غربی که قدرت اقتصادی افراد باعث رسیدن به قدرت سیاسی می شود)
البته با این تفاوت که در نظام شاهنشاهی چنین جایگاهی را شخص شاه اعطا می کرد و امروزه بخش مهمی از آن را انتخابات بر عهده گرفته است.

پ.ن : انتقادات زیادی به این نظریه کاتوزیان صورت گرفته است که از جمله آنها این انتقاد که می گوید ، جامعه کوتاه مدت نمی شود و آنچه شاید مدنظر ایشان است دولت کوتاه مدت یا دولت مستعجل است.
@Kajhnegaristan